Total search result: 247 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
soil texture |
بافت خاک |
texture of soil |
بافت خاک |
|
|
Search result with all words |
|
weave |
ساختن بافت |
weaves |
ساختن بافت |
grain |
بافت |
sclerosis |
تصلب بافت |
regatta |
پارچه نخی سفت بافت |
regattas |
پارچه نخی سفت بافت |
tissue |
بافت |
tissues |
بافت |
fibre |
بافت لیف |
fibres |
بافت لیف |
gross |
درشت بافت |
grossed |
درشت بافت |
grosser |
درشت بافت |
grosses |
درشت بافت |
grossest |
درشت بافت |
grossing |
درشت بافت |
frostbite |
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما |
bunting |
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه |
graft |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
grafted |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
grafts |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
adenoidal |
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی |
fabric |
سبک بافت اساس |
fabrics |
سبک بافت اساس |
texture |
بافت تاروپود |
texture |
دارای بافت ویژهای نمودن |
texture |
بافت |
textures |
بافت تاروپود |
textures |
دارای بافت ویژهای نمودن |
textures |
بافت |
web |
بافت یا نسج |
webs |
بافت یا نسج |
woof |
دست بافت |
woofs |
دست بافت |
albumen |
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی |
albumens |
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی |
cork |
بافت چوب پنبه درخت بلوط |
corks |
بافت چوب پنبه درخت بلوط |
gauze |
نوعی بافت توری |
cellular |
بافت سلولی |
context |
بافت |
contexts |
بافت |
knitted |
بافت |
homespun |
بافت خانگی |
homespun |
بافت میهنی وطنی |
aceratosis |
نارسی و نابالغی بافت شاخی |
adenoid |
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی |
adenoma |
ورم خوش خیم بافت غدهای |
adipose tissue |
بافت چربی |
anterior commissure |
بافت رابط قدامی |
biopsy |
ازمایش میکروسکپی بافت زنده |
biopsy |
بافت برداری |
building steel lathing |
بافت ساختمان فولادی |
cellular tissue |
بافت زنبوری |
collenchyma |
بافت لانه زنبوری |
collenchyma |
بافت کلانشیم |
commissure |
بافت عصبی رابط |
commissurotomy |
برداشتن بافت عصبی رابط |
contexture |
بافت |
cotton duke |
بافت ساده پنبهای یا کتانی |
endodermis |
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه |
epithelialize |
پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی |
epithelialize |
بافت پوششی شدن |
epithelioma |
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی |
epithelize |
پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی |
epithelize |
بافت پوششی شدن |
extravasate |
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن |
faille |
نوعی پارچه ساده بافت |
fiber |
بافت لیف |
fiber |
بافت |
fibrocyte |
سلول دوکی شکل بافت همبندی |
fibrosis |
تصلب بافت ها |
fibrosis |
افزایش بافت لیفی |
finespun |
ریز بافت |
gold tisane |
زر بافت |
gray matter |
ماده خاکستری بافت عصبی مغز |
hand knife |
خوش بافت |
hand knitted |
دست بافت |
histogen |
بافت ساز |
histogenesis |
بافت سازی |
histologic |
وابسته به بافت شناسی |
histological |
وابسته به بافت شناسی |
histologist |
متخصص بافت شناسی |
histology |
بافت شناسی |
histology |
علم بافت شناسی |
histoloysis |
بافت خواری |
homemade |
خانگی خانه بافت |
homograft |
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود |
honeycomb rediator |
رادیاتور با بافت کندوئی رادیاتور کندوئی |
hypoxemia |
کاهش اکسیژن بافت |
hypoxia |
کاهش اکسیژن بافت |
in vivo |
بافت زنده |
intervenium |
بافت میان رگهای برگ |
knit goods |
کش بافت |
knit goods |
کالای کش بافت |
loose texture |
بافت شل |
lymphoma |
غده مرکب از بافت لنفاوی |
lymphomatoid |
دارای بافت لنفی |
lymphomatous |
دارای بافت لنفی |
lymphopoiesis |
تشکیل بافت لنفی |
Other Matches |
|
mixd weave |
بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.] |
plain weave |
بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.] |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
board weave |
تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند] |
compound weave |
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود |
motif |
گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.] |
greige carpet |
فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.] |
Sarouk |
ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.] |
Sarab |
سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.] |
production cycle |
زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.] |
neurine |
بافت پی |
of a loose textture |
شل بافت |
of a loose texture |
شل بافت |
phloem |
بافت لیفی |
direction |
سمت بافت |
chain stitch |
بافت زنجیری |
xylem |
بافت چوبی |
plain weave |
بافت ساده |
basket weave |
بافت حصیری |
close-knit |
ریز بافت |
stroma |
بافت بنیادی |
flat weave |
تخت بافت |
selvedge |
گرد بافت |
vascular tissue |
بافت اوندی |
sennet |
بافت حصیری |
stroma |
بافت نمدی |
selvage |
گرد بافت |
sclerenchyma |
بافت زنبوری |
nerve tissue |
بافت عصبی |
welknit |
خوش بافت |
vascular tissue |
بافت هادی |
necrosis |
بافت مردگی |
typical <adj.> |
بافت عادی |
typical <adj.> |
بافت معمولی |
texture |
ترکیب بافت |
style |
سبک بافت |
weaving draft |
نقشه بافت |
basket-weave |
بافت حصیری |
knotless |
بافت شل و آزاد |
plain weave |
بافت حصیری |
knotless |
بافت تقلبی |
interlocking |
بافت با قلاب |
slit weave |
بافت چاکدار |
slip |
خطا در بافت |
reticulum |
بافت همبند و مشبک |
blemish [mistake] |
عدم تقارن در بافت |
taffetized |
دارای بافت تافته |
reticulum |
بافت نگاهدارنده اعصاب |
plain weave |
پارچه ساده بافت |
knotless |
بافت بدون گره |
balanced plain weave |
بافت ساده یک رو یک زیر |
sclerenchyma |
بافت سخت سلولی |
wire netting |
بافت توری سیمی |
regular weave [plain] |
بافت معمولی و ساده |
woodiness |
بافت چوبی وفوردرخت |
steel fabric |
بافت فولاد ساختمانی |
tightly weave |
بافت پرتراکم و سفت |
warp |
نخ تار [در طول بافت] |
soil separates |
اجزاء بافت خاک |
sequestrum |
قسمت بافت مرده |
contextual architecture |
معماری بافت گرایی |
suber |
بافت چوب پنبهای |
phelloderm |
بافت چوب پنبهای |
of a coarse fibre |
درشت بافت زمخت |
myoma |
غده بافت ماهیچه |
metal gauze |
بافت توری فلزی |
mesophyll |
بافت درونی برگ |
neuroglia |
بافت حافظ عصب |
match |
قرینه سازی در طرح یا بافت |
dyed-in-the-wool |
پیش از بافت رنگرزی شده |
flat weave |
بافت ساده و بدون پرز |
anomalous weave |
بی نظمی و عدم تقارن در بافت |
parenchyma |
مغز غده بافت اصلی |
neurogenic |
ایجاد کننده بافت عصبی |
scar tissue |
بافت همبند جای زخم |
suberic |
دارای بافت چوب پنبهای |
suberose |
دارای بافت چوب پنبهای |
suberous |
دارای بافت چوب پنبهای |
tarlatan |
پارچه نخی ساده بافت |
conceit |
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه] |
suberization |
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب |
suberize |
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن |
Urban tissue sites |
سایت های بافت فرسوده شهری |
necrotic |
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد |
to pace the web |
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن |
welknit |
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی |
phlegmon |
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است |
Cicim |
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش |
essential elements |
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی] |
texture mapping |
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی |
weft-face pattern |
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.] |
row |
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.] |
move of pattern |
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه] |
power loom |
ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.] |
accessory objects |
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره |
twill weave |
بافت ساده حصیری [که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.] |
hook knife |
چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت] |
Alcaraz |
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی |
silver thread |
نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.] |
Family prayer rug |
فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.] |
webbing end |
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش] |
mohair |
کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.] |
filed |
زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.] |
cottage contract |
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود |
fraudulent weave [false] |
بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی] |
closed back |
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود |
relative humidity |
رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.] |
chain stitch |
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد |
figural rug [pictorial] |
فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.] |
relief |
نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.] |
non-directional design |
طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.] |
Rudbar |
شهر رودبار [این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.] |
discontinuous wefts |
پودهای منقطع [این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.] |
basket weave |
بافت دو پود زیر دو پود رو |
Farahan |
فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.] |
Ushak medallion |
ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.] |
gig |
ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.] |
Reihan |
ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.] |
pile |
گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.] |
sizing |
آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.] |
knot ratio |
نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.] |
Kurdish rug |
فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.] |
kanat |
نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.] |
fragment |
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.] |
salachak |
فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.] |
reed |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
offset knots |
گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.] |
Quchan |
قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.] |
Jaff design |
طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.] |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |
goat hair |
موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.] |
rug names |
اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.] |
sarcoma |
تومور بدخیم بافت پیوندی تومور بدخیم نسج همبند تومور سرطانی |
geometric design |
طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.] |
filikli |
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.] |
loom time |
مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.] |
Anatolia |
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد. |
vase structure |
بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.] |
minor border |
حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.] |
loop pile |
پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.] |
room-sized rug |
فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.] |
reciprocal border |
حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.] |
Jacquard loom |
ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.] |
peacock |
طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.] |
rashwan medallion |
ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.] |