Dictiornary-Farsi | بافت ساده یک رو یک زیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 213 (11 milliseconds)

English	Persian
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر


Search result with all words

cotton duke	بافت ساده پنبهای یا کتانی
faille	نوعی پارچه ساده بافت
plain weave	بافت ساده
plain weave	پارچه ساده بافت
tarlatan	پارچه نخی ساده بافت
Cicim	جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
flat weave	بافت ساده و بدون پرز
geometric design	طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
Soumak	بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
twill weave	بافت ساده حصیری [که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
Other Matches

mixd weave	بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
board weave	تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave	بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif	گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
greige carpet	فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk	ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab	سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
gold tisane	زر بافت
textures	بافت
neurine	بافت پی
context	بافت
tissue	بافت
contexts	بافت
tissues	بافت
contexture	بافت
knit goods	کش بافت
loose texture	بافت شل
fiber	بافت
knitted	بافت
grain	بافت
texture	بافت
of a loose textture	شل بافت
of a loose texture	شل بافت
grossest	درشت بافت
fibres	بافت لیف
direction	سمت بافت
grosses	درشت بافت
gross	درشت بافت
texture	بافت تاروپود
grossed	درشت بافت
flat weave	تخت بافت
grossing	درشت بافت
knit goods	کالای کش بافت
nerve tissue	بافت عصبی
homespun	بافت خانگی
hand knitted	دست بافت
histogen	بافت ساز
phloem	بافت لیفی
knotless	بافت شل و آزاد
knotless	بافت تقلبی
textures	بافت تاروپود
soil texture	بافت خاک
hand knife	خوش بافت
plain weave	بافت حصیری
histology	بافت شناسی
stroma	بافت نمدی
stroma	بافت بنیادی
adipose tissue	بافت چربی
histogenesis	بافت سازی
weave	ساختن بافت
in vivo	بافت زنده
finespun	ریز بافت
interlocking	بافت با قلاب
vascular tissue	بافت اوندی
collenchyma	بافت کلانشیم
sennet	بافت حصیری
chain stitch	بافت زنجیری
cellular	بافت سلولی
cellular tissue	بافت زنبوری
woofs	دست بافت
fibrosis	تصلب بافت ها
vascular tissue	بافت هادی
welknit	خوش بافت
weaves	ساختن بافت
sclerenchyma	بافت زنبوری
selvage	گرد بافت
sclerosis	تصلب بافت
xylem	بافت چوبی
close-knit	ریز بافت
fiber	بافت لیف
grosser	درشت بافت
woof	دست بافت
selvedge	گرد بافت
typical <adj.>	بافت عادی
typical <adj.>	بافت معمولی
slip	خطا در بافت
texture	ترکیب بافت
biopsy	بافت برداری
texture of soil	بافت خاک
necrosis	بافت مردگی
style	سبک بافت
histoloysis	بافت خواری
fibre	بافت لیف
basket weave	بافت حصیری
web	بافت یا نسج
slit weave	بافت چاکدار
webs	بافت یا نسج
basket-weave	بافت حصیری
weaving draft	نقشه بافت
blemish [mistake]	عدم تقارن در بافت
wire netting	بافت توری سیمی
gauze	نوعی بافت توری
lymphomatous	دارای بافت لنفی
woodiness	بافت چوبی وفوردرخت
lymphomatoid	دارای بافت لنفی
lymphopoiesis	تشکیل بافت لنفی
histologist	متخصص بافت شناسی
metal gauze	بافت توری فلزی
myoma	غده بافت ماهیچه
mesophyll	بافت درونی برگ
taffetized	دارای بافت تافته
neuroglia	بافت حافظ عصب
homemade	خانگی خانه بافت
of a coarse fibre	درشت بافت زمخت
hypoxia	کاهش اکسیژن بافت
histological	وابسته به بافت شناسی
histology	علم بافت شناسی
histologic	وابسته به بافت شناسی
epithelize	بافت پوششی شدن
steel fabric	بافت فولاد ساختمانی
suber	بافت چوب پنبهای
contextual architecture	معماری بافت گرایی
warp	نخ تار [در طول بافت]
reticulum	بافت نگاهدارنده اعصاب
fibrosis	افزایش بافت لیفی
homespun	بافت میهنی وطنی
hypoxemia	کاهش اکسیژن بافت
commissure	بافت عصبی رابط
collenchyma	بافت لانه زنبوری
building steel lathing	بافت ساختمان فولادی
sequestrum	قسمت بافت مرده
anterior commissure	بافت رابط قدامی
tightly weave	بافت پرتراکم و سفت
knotless	بافت بدون گره
fabrics	سبک بافت اساس
phelloderm	بافت چوب پنبهای
sclerenchyma	بافت سخت سلولی
epithelialize	بافت پوششی شدن
soil separates	اجزاء بافت خاک
reticulum	بافت همبند و مشبک
fabric	سبک بافت اساس
commissurotomy	برداشتن بافت عصبی رابط
aceratosis	نارسی و نابالغی بافت شاخی
biopsy	ازمایش میکروسکپی بافت زنده
anomalous weave	بی نظمی و عدم تقارن در بافت
regatta	پارچه نخی سفت بافت
regattas	پارچه نخی سفت بافت
scar tissue	بافت همبند جای زخم
dyed-in-the-wool	پیش از بافت رنگرزی شده
match	قرینه سازی در طرح یا بافت
adenoidal	منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
texture	دارای بافت ویژهای نمودن
textures	دارای بافت ویژهای نمودن
parenchyma	مغز غده بافت اصلی
intervenium	بافت میان رگهای برگ
suberose	دارای بافت چوب پنبهای
suberous	دارای بافت چوب پنبهای
suberic	دارای بافت چوب پنبهای
neurogenic	ایجاد کننده بافت عصبی
lymphoma	غده مرکب از بافت لنفاوی
necrotic	دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
Urban tissue sites	سایت های بافت فرسوده شهری
corks	بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork	بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumens	مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
fibrocyte	سلول دوکی شکل بافت همبندی
conceit	[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
adenoma	ورم خوش خیم بافت غدهای
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
frostbite	یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
albumen	مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
suberization	ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize	تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
to pace the web	پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
welknit	سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
phlegmon	اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
bunting	پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
adenoid	شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
homograft	پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
endodermis	داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
epithelioma	غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
essential elements	[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
texture mapping	2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
graft	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafts	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
row	[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
weft-face pattern	[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
move of pattern	[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
power loom	ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
frugal	ساده
inexpensive	ساده
downright	ساده
simplistic	ساده
fanciless	ساده
daff	ساده دل
simple minded	ساده دل
unassuming	ساده
unaadorned	ساده
fructose	ساده
taffetized	ساده
idiots	ساده