Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
homespun
بافت میهنی وطنی
Other Matches
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
compatriotic
مبنی برهم میهنی
home like
وطنی
homemade
وطنی
home-made
وطنی
domestic
وطنی
silk manufactures of home
وطنی
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
nationhood
وطنی ازخونمیهن
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
cosmopolitanism
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
textures
بافت
of a loose texture
شل بافت
knitted
بافت
contexts
بافت
context
بافت
of a loose textture
شل بافت
neurine
بافت پی
contexture
بافت
grain
بافت
gold tisane
زر بافت
tissue
بافت
tissues
بافت
fiber
بافت
loose texture
بافت شل
knit goods
کش بافت
texture
بافت
plain weave
بافت ساده
selvage
گرد بافت
histogen
بافت ساز
hand knitted
دست بافت
sclerenchyma
بافت زنبوری
phloem
بافت لیفی
histogenesis
بافت سازی
necrosis
بافت مردگی
knit goods
کالای کش بافت
in vivo
بافت زنده
histoloysis
بافت خواری
nerve tissue
بافت عصبی
histology
بافت شناسی
selvedge
گرد بافت
sennet
بافت حصیری
knotless
بافت تقلبی
knotless
بافت شل و آزاد
plain weave
بافت حصیری
slip
خطا در بافت
slit weave
بافت چاکدار
style
سبک بافت
texture
ترکیب بافت
typical
<adj.>
بافت معمولی
typical
<adj.>
بافت عادی
weaving draft
نقشه بافت
basket-weave
بافت حصیری
interlocking
بافت با قلاب
flat weave
تخت بافت
direction
سمت بافت
soil texture
بافت خاک
stroma
بافت نمدی
stroma
بافت بنیادی
texture of soil
بافت خاک
vascular tissue
بافت اوندی
vascular tissue
بافت هادی
welknit
خوش بافت
xylem
بافت چوبی
close-knit
ریز بافت
chain stitch
بافت زنجیری
basket weave
بافت حصیری
collenchyma
بافت کلانشیم
textures
بافت تاروپود
fibres
بافت لیف
gross
درشت بافت
weave
ساختن بافت
webs
بافت یا نسج
adipose tissue
بافت چربی
texture
بافت تاروپود
grossed
درشت بافت
grosser
درشت بافت
grosses
درشت بافت
grossest
درشت بافت
grossing
درشت بافت
biopsy
بافت برداری
cellular tissue
بافت زنبوری
web
بافت یا نسج
fibre
بافت لیف
cellular
بافت سلولی
fibrosis
تصلب بافت ها
sclerosis
تصلب بافت
finespun
ریز بافت
weaves
ساختن بافت
fiber
بافت لیف
homespun
بافت خانگی
hand knife
خوش بافت
woof
دست بافت
woofs
دست بافت
reticulum
بافت همبند و مشبک
building steel lathing
بافت ساختمان فولادی
reticulum
بافت نگاهدارنده اعصاب
plain weave
پارچه ساده بافت
woodiness
بافت چوبی وفوردرخت
wire netting
بافت توری سیمی
gauze
نوعی بافت توری
balanced plain weave
بافت ساده یک رو یک زیر
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
blemish
[mistake]
عدم تقارن در بافت
knotless
بافت بدون گره
soil separates
اجزاء بافت خاک
anterior commissure
بافت رابط قدامی
sequestrum
قسمت بافت مرده
taffetized
دارای بافت تافته
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
collenchyma
بافت لانه زنبوری
fabric
سبک بافت اساس
lymphomatoid
دارای بافت لنفی
tightly weave
بافت پرتراکم و سفت
epithelize
بافت پوششی شدن
warp
نخ تار
[در طول بافت]
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
contextual architecture
معماری بافت گرایی
homemade
خانگی خانه بافت
histology
علم بافت شناسی
fibrosis
افزایش بافت لیفی
histologist
متخصص بافت شناسی
histological
وابسته به بافت شناسی
histologic
وابسته به بافت شناسی
lymphomatous
دارای بافت لنفی
lymphopoiesis
تشکیل بافت لنفی
commissure
بافت عصبی رابط
of a coarse fibre
درشت بافت زمخت
fabrics
سبک بافت اساس
neuroglia
بافت حافظ عصب
regular weave
[plain]
بافت معمولی و ساده
epithelialize
بافت پوششی شدن
phelloderm
بافت چوب پنبهای
suber
بافت چوب پنبهای
myoma
غده بافت ماهیچه
metal gauze
بافت توری فلزی
mesophyll
بافت درونی برگ
tarlatan
پارچه نخی ساده بافت
match
قرینه سازی در طرح یا بافت
adenoidal
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
regatta
پارچه نخی سفت بافت
regattas
پارچه نخی سفت بافت
textures
دارای بافت ویژهای نمودن
flat weave
بافت ساده و بدون پرز
texture
دارای بافت ویژهای نمودن
anomalous weave
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
suberous
دارای بافت چوب پنبهای
parenchyma
مغز غده بافت اصلی
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
aceratosis
نارسی و نابالغی بافت شاخی
suberose
دارای بافت چوب پنبهای
lymphoma
غده مرکب از بافت لنفاوی
intervenium
بافت میان رگهای برگ
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
suberic
دارای بافت چوب پنبهای
biopsy
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
faille
نوعی پارچه ساده بافت
scar tissue
بافت همبند جای زخم
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
adenoma
ورم خوش خیم بافت غدهای
gray matter
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
fibrocyte
سلول دوکی شکل بافت همبندی
suberize
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
suberization
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
conceit
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
albumens
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
albumen
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
Urban tissue sites
سایت های بافت فرسوده شهری
frostbite
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
bunting
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
homograft
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
Cicim
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
phlegmon
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
adenoid
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
welknit
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
to pace the web
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
texture mapping
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
power loom
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
twill weave
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com