English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
xylem بافت چوبی
Search result with all words
woodiness بافت چوبی وفوردرخت
Other Matches
mixd weave بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
textures بافت
knit goods کش بافت
of a loose texture شل بافت
contexts بافت
of a loose textture شل بافت
texture بافت
tissues بافت
tissue بافت
fiber بافت
context بافت
contexture بافت
grain بافت
loose texture بافت شل
neurine بافت پی
knitted بافت
gold tisane زر بافت
webs بافت یا نسج
knit goods کالای کش بافت
texture ترکیب بافت
style سبک بافت
stroma بافت نمدی
woof دست بافت
typical <adj.> بافت معمولی
plain weave بافت حصیری
slip خطا در بافت
woofs دست بافت
slit weave بافت چاکدار
stroma بافت بنیادی
cellular بافت سلولی
texture of soil بافت خاک
chain stitch بافت زنجیری
homespun بافت خانگی
close-knit ریز بافت
finespun ریز بافت
adipose tissue بافت چربی
biopsy بافت برداری
fibrosis تصلب بافت ها
cellular tissue بافت زنبوری
collenchyma بافت کلانشیم
vascular tissue بافت اوندی
vascular tissue بافت هادی
hand knife خوش بافت
hand knitted دست بافت
flat weave تخت بافت
knotless بافت شل و آزاد
knotless بافت تقلبی
interlocking بافت با قلاب
in vivo بافت زنده
fiber بافت لیف
histoloysis بافت خواری
histology بافت شناسی
direction سمت بافت
histogenesis بافت سازی
histogen بافت ساز
basket weave بافت حصیری
welknit خوش بافت
selvedge گرد بافت
grossing درشت بافت
grossest درشت بافت
grosses درشت بافت
grosser درشت بافت
grossed درشت بافت
nerve tissue بافت عصبی
basket-weave بافت حصیری
plain weave بافت ساده
sclerenchyma بافت زنبوری
texture بافت تاروپود
typical <adj.> بافت عادی
textures بافت تاروپود
selvage گرد بافت
phloem بافت لیفی
sennet بافت حصیری
gross درشت بافت
web بافت یا نسج
weave ساختن بافت
weaves ساختن بافت
soil texture بافت خاک
necrosis بافت مردگی
weaving draft نقشه بافت
sclerosis تصلب بافت
fibre بافت لیف
fibres بافت لیف
commissure بافت عصبی رابط
fibrosis افزایش بافت لیفی
histologic وابسته به بافت شناسی
histological وابسته به بافت شناسی
histologist متخصص بافت شناسی
phelloderm بافت چوب پنبهای
histology علم بافت شناسی
anterior commissure بافت رابط قدامی
gauze نوعی بافت توری
homemade خانگی خانه بافت
taffetized دارای بافت تافته
suber بافت چوب پنبهای
epithelialize بافت پوششی شدن
plain weave پارچه ساده بافت
collenchyma بافت لانه زنبوری
sclerenchyma بافت سخت سلولی
balanced plain weave بافت ساده یک رو یک زیر
epithelize بافت پوششی شدن
blemish [mistake] عدم تقارن در بافت
wire netting بافت توری سیمی
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
homespun بافت میهنی وطنی
reticulum بافت نگاهدارنده اعصاب
reticulum بافت همبند و مشبک
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
mesophyll بافت درونی برگ
fabrics سبک بافت اساس
knotless بافت بدون گره
lymphomatous دارای بافت لنفی
soil separates اجزاء بافت خاک
sequestrum قسمت بافت مرده
lymphomatoid دارای بافت لنفی
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
neuroglia بافت حافظ عصب
tightly weave بافت پرتراکم و سفت
myoma غده بافت ماهیچه
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
contextual architecture معماری بافت گرایی
fabric سبک بافت اساس
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
metal gauze بافت توری فلزی
warp نخ تار [در طول بافت]
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
ligneous چوبی
arboreous چوبی
xyloid چوبی
block-house دژ چوبی
wooden چوبی
coach built چوبی
stockade سد چوبی
timber dam سد چوبی
stockades سد چوبی
regatta پارچه نخی سفت بافت
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
cotton duke بافت ساده پنبهای یا کتانی
lymphoma غده مرکب از بافت لنفاوی
faille نوعی پارچه ساده بافت
regattas پارچه نخی سفت بافت
biopsy ازمایش میکروسکپی بافت زنده
scar tissue بافت همبند جای زخم
aceratosis نارسی و نابالغی بافت شاخی
neurogenic ایجاد کننده بافت عصبی
texture دارای بافت ویژهای نمودن
suberose دارای بافت چوب پنبهای
anomalous weave بی نظمی و عدم تقارن در بافت
intervenium بافت میان رگهای برگ
textures دارای بافت ویژهای نمودن
tarlatan پارچه نخی ساده بافت
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
match قرینه سازی در طرح یا بافت
suberic دارای بافت چوب پنبهای
suberous دارای بافت چوب پنبهای
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
flat weave بافت ساده و بدون پرز
parenchyma مغز غده بافت اصلی
timbering پوشش چوبی
mantel board طاقچه چوبی
reglet اشبون چوبی
spile میخ چوبی
round dance رقص چوبی
parquet floor فرش چوبی
roller fender دفرای چوبی
hobbyhorse اسب چوبی
patten کفش چوبی
maul or mall چکش چوبی
knurr گوی چوبی
timber pile پایه چوبی
quarter staff نیزه چوبی
timber framing استخوانبندی چوبی
firkin بشکه چوبی
thumbpiece مانع چوبی
lignify چوبی شدن
timber assembling اتصال چوبی
common block قرقره چوبی
stander تیرک چوبی
handspike اهرم چوبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com