Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English
Persian
contracted weaver
بافنده قراردادی
Other Matches
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
fabricant
بافنده
knitter
بافنده
knitters
بافنده
employee
بافنده
knotter
بافنده
weavers
بافنده
weaver
بافنده
caner
بافنده صندلی حصیری
skillful weaver
بافنده ماهر و خبره
part-time weaver
بافنده پاره وقت
full time weaver
بافنده تمام وقت
brocade weaver
بافنده زری باف
contractual
قراردادی
arbitrary
قراردادی
bespoke
قراردادی
bespoken
قراردادی
default
قراردادی
advice code
کد قراردادی
defoult
قراردادی
based on a contract
قراردادی
defaulted
قراردادی
defaulting
قراردادی
contracted
قراردادی
conventional
قراردادی
defaults
قراردادی
Mohtasham design
طرح محتشمی
[اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
kabal
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
conventional current
جریان قراردادی
convectional current
جریان قراردادی
code
نشانه قراردادی
contractual relationship
رابطه قراردادی
contractual liability
مسئوولیت قراردادی
prosign
علامت قراردادی
formal charge
بار قراردادی
To conclude an agreement (contract).
قراردادی بستن
arbitrary
دلبخواه قراردادی
agreement water rate
نرخ قراردادی اب
agreed point
نقطه قراردادی
convention
ائین قراردادی
conventions
ائین قراردادی
unconventional
غیر قراردادی
arbitrarily
بطور قراردادی
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
military symbols
علایم قراردادی نظامی
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
hit and miss
<idiom>
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
base symbol
علایم قراردادی مبنا
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
advice code
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
taxi squadder
بازیگر عضو گروه قراردادی
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
conventionality
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
deals
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deal
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
contra proferentem
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
Gohar carpet
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com