Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
root |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
roots |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
|
|
Other Matches |
|
hierarchical communications system |
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها |
current |
دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است |
currents |
دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است |
main |
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند |
centralized |
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند |
directory |
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است |
directories |
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است |
sequence |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
sequences |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
parent directory |
دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری |
absolute system of units |
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند |
hierarchical communications system |
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
to brachiate |
از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن] |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
saddle bag |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
sequential |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
trafficked |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
traffic |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
trafficking |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
overlaying |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
overlays |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
traffics |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
overlay |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
activity |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
activities |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
routine |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
routinely |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
routines |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
batch processing |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
branches |
شاخه شاخه شدن |
forkedly |
بطور شاخه شاخه |
branch |
شاخه شاخه شدن |
ramify |
شاخه شاخه شدن |
arborization |
شاخه شاخه شدگی |
stacks |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
stack |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
stacked |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
ends |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
detects |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detecting |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detected |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detect |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
end |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
ended |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
dog leg |
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی |
shares |
دایرکتوری |
share |
دایرکتوری |
shared |
دایرکتوری |
directories |
دایرکتوری |
directories |
دایرکتوری در یک دایرکتوری |
directory |
دایرکتوری |
directory |
دایرکتوری در یک دایرکتوری |
superlatives |
بالاترین |
upmost |
بالاترین |
topmost |
بالاترین |
uppermost |
بالاترین |
be-all and end-all |
بالاترین |
superlative |
بالاترین |
directory markers |
نشانههای دایرکتوری |
root directory |
دایرکتوری اصلی |
parent directory |
دایرکتوری بالاتر |
root directory |
دایرکتوری ریشه |
saturated colour |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
noontide |
بالاترین نقطه |
highest price |
بالاترین قیمت |
crest |
بالاترین درجه |
tiptop |
بالاترین درجه |
tip top |
بالاترین درجه |
top flight |
بالاترین موفقیت |
cresting |
بالاترین درجه |
high water mark |
بالاترین داغ اب |
high watermark |
بالاترین نشان اب |
topsail |
بالاترین بادبان |
poop deck |
بالاترین پل پاشنه |
maximum |
بالاترین ماکسیمم |
first water |
بالاترین مقام |
crests |
بالاترین درجه |
upside |
بالاترین قسمت |
high-water marks |
بالاترین داغ اب |
high-water mark |
بالاترین داغ اب |
royalmast |
بالاترین دکل |
fullest |
شرح محل یک دایرکتوری |
full |
شرح محل یک دایرکتوری |
hierarchical communications system |
با نمایش دایرکتوری اصلی |
current directory |
دایرکتوری جاری یا فعلی |
ne plus ultra |
بالاترین درجه ذروه |
cresting |
به بالاترین درجه رسیدن |
maximum |
بالاترین مقدار ماکسیمم |
aloft |
در بالاترین نقطهء کشتی |
zenith |
بالاترین نقطه اسمان |
to the nth degree <idiom> |
بالاترین وجه ممکن |
quintessence |
پنجمین و بالاترین عنصروجود |
crest |
به بالاترین درجه رسیدن |
crests |
به بالاترین درجه رسیدن |
hierarchical communications system |
لیست دایرکتوری فایلهای دیسک |
CDs |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
CD |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
default directory |
دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی |
tae guk |
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی |
upmost |
عالی ترین بالاترین درجه |
rm |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
Rd |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
rmdir |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
subdirectory |
زیر فهرست راهنما دایرکتوری فرعی |
highest occupied molecular orbital |
بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده |
path |
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن |
paths |
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن |
bifurcate |
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن |
trucked |
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو |
trucking |
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو |
trucks |
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو |
truck |
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو |
top billing |
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان |
top |
بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
subdirectory |
دایرکتورهای محتوای دیسک یا نوار مربوط به دایرکتوری اصلی |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
altar-stair |
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.] |
altar-steps |
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.] |
homo |
orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
folder |
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS |
folders |
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS |
bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
hidden |
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند |
backslash |
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند |
other <adj.> |
سایر |
receding leg |
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف |
other people |
سایر مردم |
directory |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
directories |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
Other means of transport |
سایر وسایل نقلیه |
overstorey |
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا] |
clerestory [ey] |
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا] |
clerastory [ey] |
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا] |
leader |
درباره سایر رکوردهای فایل |
ceteris paribus |
ثابت بودن سایر شرایط |
leaders |
درباره سایر رکوردهای فایل |
head |
توپی کامل و سایر متعلقات |
PLV |
الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند |
bough |
شاخه |
boughs |
شاخه |
nid |
شاخه |
bifurcation |
شاخه |
branch cutter |
شاخه بر |
limbless |
بی شاخه |
branches |
شاخه |
Br |
شاخه |
nibs |
شاخه |
trifid |
سه شاخه |
ramus |
شاخه |
fork |
شاخه |
branch lines |
شاخه |
nib |
شاخه |
plug |
دو شاخه |
plugging |
دو شاخه |
plugs |
دو شاخه |
forking |
سه شاخه |
forking |
شاخه |
arm |
شاخه |
ramulose |
شاخه شاخه |
branch line |
شاخه |
ramulous |
شاخه شاخه |
acaulescent |
بی شاخه |
furcate |
شاخه شاخه |
connection plug |
دو شاخه |
pinned |
در شاخه |
pin |
در شاخه |
variations |
شاخه |
variation |
شاخه |
limbs |
شاخه |
limb |
شاخه |
intersection leg |
شاخه |
three way |
سه شاخه |
embranchment |
شاخه |
doddered |
بی شاخه |
trifurcation |
سه شاخه |
pinning |
در شاخه |
branch |
شاخه |