English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
ne plus ultra بالاترین درجه ذروه
Other Matches
apogee ذروه اعلی درجه
tip top بالاترین درجه
tiptop بالاترین درجه
crest بالاترین درجه
cresting بالاترین درجه
crests بالاترین درجه
cresting به بالاترین درجه رسیدن
crest به بالاترین درجه رسیدن
crests به بالاترین درجه رسیدن
upmost عالی ترین بالاترین درجه
summit ذروه
summits ذروه
acme ذروه
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
be-all and end-all بالاترین
uppermost بالاترین
superlatives بالاترین
upmost بالاترین
topmost بالاترین
superlative بالاترین
royalmast بالاترین دکل
maximum بالاترین ماکسیمم
topsail بالاترین بادبان
top flight بالاترین موفقیت
noontide بالاترین نقطه
first water بالاترین مقام
high watermark بالاترین نشان اب
highest price بالاترین قیمت
upside بالاترین قسمت
poop deck بالاترین پل پاشنه
high-water marks بالاترین داغ اب
high water mark بالاترین داغ اب
high-water mark بالاترین داغ اب
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
aloft در بالاترین نقطهء کشتی
quintessence پنجمین و بالاترین عنصروجود
maximum بالاترین مقدار ماکسیمم
zenith بالاترین نقطه اسمان
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
tae guk بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
highest occupied molecular orbital بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
roots بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
top billing بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
top بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
altar-steps [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
homo orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
altar-stair [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
clerastory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
PLV الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
second class درجه 2
ranked درجه
classy درجه یک
slap-up درجه یک
nobby درجه یک
rank درجه
top-notch درجه یک
gauges درجه
length درجه
second class درجه دو
ranks درجه
proportion درجه
proportions درجه
lengths درجه
elevation درجه
aquastat درجه
elevations درجه
number one درجه یک
run of the mine بی درجه
tophole درجه یک
topnotch درجه یک
third-rate درجه سه
top hole درجه یک
grade درجه
scalage درجه
degree درجه
third rate درجه سه
grades درجه
degrees درجه
mark درجه
gauged درجه
gauge درجه
echelons درجه
marks درجه
high-class درجه یک
echelon درجه
pitch درجه
rates درجه
second rate درجه دو
second-rate درجه دو
equally <adv.> به یک درجه
just as well <adv.> به یک درجه
first string درجه یک
rate درجه
pitches درجه
copacetic درجه یک
gauge=gage درجه
gauge glass درجه اب
gage=gauge درجه
title درجه
gage درجه
clinical thermometer درجه
chinical t. درجه
top درجه یک
scale درجه
kyu درجه
first class درجه یک
copesetic درجه یک
low grade کم درجه
titles درجه
secondary alcohol الکل 2 درجه
dot pitch درجه نقطه
ninth درنهمین درجه
berating خلع درجه
reversible elbow زانوی 09 درجه
berates خلع درجه
berated خلع درجه
gaduate درجه دار
stages درجه مرحله
royal honor درجه سلطنتی
berate خلع درجه
ninths درنهمین درجه
secondary amine امین 2 درجه
efficacity درجه تاثیر
elevation scale طبلک درجه
elevation scale مقیاس درجه
elevation circle قطاع درجه
elevating arc قطاع درجه
elevation stop حد نهایی درجه
stage درجه مرحله
electrical degree درجه الکتریکی
rear sight شکاف درجه
fuel grade درجه سوخت
d.p درجه بسپارش
eldership ارشدیت درجه
dan درجه درکاراته
whither بکدام درجه
degree of freedom درجه ازادی
third rate درجه سوم
second class درجه دوم
first class brick اجر درجه یک
second class دومین درجه
degree of polymerization درجه بسپارش
first rate درجه اول
degree of precision درجه دقت
first rate نخستین درجه
degree of relationship درجه خویشاوندی
degree opulence درجه توانگری
first class درجه اول
third-rate درجه سوم
first water درجه اول
degree of advancement درجه پیشرفت
salinity درجه شوری
degree of centralization درجه تمرکز
inferior درجه دوم
second degree of readiness امادگی درجه دو
degree of compaction درجه تراکم
degree of crystalinity درجه بلورینگی
inferiors درجه دوم
degree of curve درجه انحناء
velocity درجه تندی
secondary carbon کربن 2 درجه
degree of dissociation درجه تفکیک
degree of saturation درجه اشباع
pinnacle منتهی درجه
anti knock property درجه اکتان
primary alcohol الکل 1 درجه
baccalaureate درجه باشلیه
fluidity درجه سفتی
to the utmost به منتها درجه
bar sight شکاف درجه
bar sight ستون درجه
battle sight درجه جنگی
battle sight شکاف درجه
baume degree درجه بومه
primery amine امین 1 درجه
clumps درجه سردوشی
clumping درجه سردوشی
clumped درجه سردوشی
in the highest d. به منتها درجه
supremely با علی درجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com