Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (7 milliseconds)
English
Persian
royalmast
بالاترین دکل
Search result with all words
high water mark
بالاترین داغ اب
high-water mark
بالاترین داغ اب
high-water marks
بالاترین داغ اب
maximum
بالاترین ماکسیمم
maximum
بالاترین مقدار ماکسیمم
truck
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
top
بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
crest
بالاترین درجه
crest
به بالاترین درجه رسیدن
cresting
بالاترین درجه
cresting
به بالاترین درجه رسیدن
crests
بالاترین درجه
crests
به بالاترین درجه رسیدن
superlative
بالاترین
superlatives
بالاترین
zenith
بالاترین نقطه اسمان
aloft
در بالاترین نقطهء کشتی
quintessence
پنجمین و بالاترین عنصروجود
root
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
roots
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
uppermost
بالاترین
topmost
بالاترین
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
congress party (indian national congress
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
first water
بالاترین مقام
high watermark
بالاترین نشان اب
highest occupied molecular orbital
بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
highest price
بالاترین قیمت
homo
orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
ne plus ultra
بالاترین درجه ذروه
noontide
بالاترین نقطه
PLV
الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند
poop deck
بالاترین پل پاشنه
tae guk
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
tip top
بالاترین درجه
tiptop
بالاترین درجه
top billing
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
top flight
بالاترین موفقیت
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
topsail
بالاترین بادبان
upmost
بالاترین
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
upside
بالاترین قسمت
be-all and end-all
بالاترین
to the nth degree
<idiom>
بالاترین وجه ممکن
altar-stair
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-steps
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
clerestory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com