English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tae guk بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
Other Matches
martial arts ورزشهای رزمی
jujitsu مادر ورزشهای رزمی
calisthenics ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
egoism یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
pentathlons ورزشهای پنجگانه
aquatics ورزشهای ابی
aquatic sports ورزشهای ابی
spectator sports ورزشهای پر تماشاگر
pentathlon ورزشهای پنجگانه
contact sports ورزشهای برخوردی
motorsports ورزشهای با وسایل موتوری
decathlons ورزشهای ده گانه دوومیدانی
decathlon ورزشهای ده گانه دوومیدانی
noncontact sports ورزشهای بدون برخورد
court زمین ورزشهای محوطهای
calisthenic وابسته به ورزشهای سبک سوئدی
calisthenics ورزشهای تمرینی بدون اسباب
capitain's armband بازوبند کاپیتان [ورزشهای با توپ]
abdominal endurance ورزشهای تقویت عضلههای شکم
cross country درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
be-all and end-all بالاترین
superlative بالاترین
superlatives بالاترین
upmost بالاترین
topmost بالاترین
uppermost بالاترین
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
tip top بالاترین درجه
maximum بالاترین ماکسیمم
noontide بالاترین نقطه
high-water marks بالاترین داغ اب
high-water mark بالاترین داغ اب
top flight بالاترین موفقیت
high water mark بالاترین داغ اب
upside بالاترین قسمت
topsail بالاترین بادبان
tiptop بالاترین درجه
crests بالاترین درجه
cresting بالاترین درجه
crest بالاترین درجه
high watermark بالاترین نشان اب
royalmast بالاترین دکل
poop deck بالاترین پل پاشنه
first water بالاترین مقام
highest price بالاترین قیمت
ne plus ultra بالاترین درجه ذروه
quintessence پنجمین و بالاترین عنصروجود
aloft در بالاترین نقطهء کشتی
maximum بالاترین مقدار ماکسیمم
crests به بالاترین درجه رسیدن
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
crest به بالاترین درجه رسیدن
cresting به بالاترین درجه رسیدن
zenith بالاترین نقطه اسمان
upmost عالی ترین بالاترین درجه
highest occupied molecular orbital بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
top بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
top billing بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
roots بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
altar-stair [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
homo orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
altar-steps [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
philosophy فلسفه
philosophies فلسفه
yoga فلسفه جوکی
utilitarianism فلسفه سودجویی
intellectualism فلسفه عقلیه
irrationalism فلسفه غیرمعقول
accidentalism فلسفه صدفی
accidentalism فلسفه عرضی
pragmatism فلسفه عملی
theories of punishment فلسفه مجازات
kant فلسفه کانت
logical empiricism فلسفه عملی
logical positivism فلسفه عملی
stoicism فلسفه رواقیون
yogic فلسفه جوکی
aristotlianism فلسفه ارسطویی
Taoism فلسفه تائو
mysticism فلسفه درویش ها
escapism فلسفه فرار
epicureanism فلسفه اپیکوری
dogmatism فلسفه جزمی
metagnostics فلسفه ماورا
rationalism فلسفه عقلانی
determinism فلسفه جبری
hylozoism فلسفه مادی
metaphsics فلسفه نظری
skepsis فلسفه بدبینی
academics فلسفه افلاطون
philosophist فلسفه باف
philosophy of law فلسفه حقوق
theory of law فلسفه حقوق
philosophy of the academy فلسفه فرهنگستان
philosophy of the academy فلسفه افلاطون
platonism فلسفه افلاطونی
jurisprudence فلسفه حقوق
predestination فلسفه جبری
philosophy of the porch فلسفه زنون
philosophy of the porch فلسفه رواق
philosophy of the garden فلسفه اپیکور
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
philosophism فلسفه بافی
personalism فلسفه فردی
scholasticism فلسفه مدرسی
philosophy of the garden فلسفه باغ
nominalism فلسفه صوری
platonism فلسفه افلاطون
philosophy of the lyceum فلسفه ارسطو
pyrrhonism فلسفه یونانی
objectivism فلسفه حسی
Marxism فلسفه مارکسیست
epicureanism فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
transcendentalism فلسفه ماوراء الطبیعه
cosmism فلسفه تکامل گیتی
economic determinism فلسفه جبر اقتصادی
supernaturalism فلسفه ماوراء طبیعه
manichaeanism اصول فلسفه مانی
scepsis فلسفه مبنی برتردید
irrationlism فلسفه غیر عقلی
skepticism فلسفه شکاکی وبدبینی
zen buddhism فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
neo platonism فلسفه افلاطونی نوین
pragmatist پیرو فلسفه عملی
good order خوش ترتیب [فلسفه]
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
naturalist معتقد به فلسفه طبیعی
humanitarianism فلسفه همنوع دوستی
naturalists معتقد به فلسفه طبیعی
optimism فلسفه خوش بینی
rationalist معتقد به فلسفه عقلانی
stoic پیرو فلسفه رواقیون
positivism فلسفه عملی ومثبت
stoical پیرو فلسفه رواقیون
individualism فلسفه اصالت فرد
rationalism فلسفه اصالت عقل
peripatetic وابسته به فلسفه ارسطو
pragmatism فلسفه اصالت عمل
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
cartesian وابسته به فلسفه دکارت
cosmologies فلسفه انتظام گیتی
cosmology فلسفه انتظام گیتی
determinism فلسفه تقدیری جبر گرایی
passivism فلسفه صبر وعدم جنبش
platonism فلسفه ایده الی شدن
relativity فلسفه نسبیه نسبی بودن
kantian وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
pythagorean پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
cosmological وابسته به فلسفه انتظام گیتی
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
cosmologic وابسته به فلسفه انتظام گیتی
neoplatonic وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
occultism روش یا فلسفه رمز وسر
pessimism بدی مطلق فلسفه بدبینی
predestinarianism پیروی از فلسفه قدری وجبری
propositional calculus حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
pragmatics فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
platonize پیرو فلسفه ایده الی شدن
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
pragmatic فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
combating رزمی
epical رزمی
combated رزمی
epic رزمی
combats رزمی
combat رزمی
epics رزمی
field gun توپ رزمی
field service خدمات رزمی
field ration جیره رزمی
non-combatant غیر رزمی
field grade رده رزمی
task organization سازمان رزمی
field order دستورالعمل رزمی
non combatant غیر رزمی
field officer افسر رزمی
field manual دستور رزمی
tactical support پشتیبانی رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com