English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
English Persian
lift بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lifting بالارو دامنه بالابری
lifts بالارو دامنه بالابری
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
lifting بالابری
lifted بالابری
lift بالابری
lifts بالابری
elation بالابری
buoyancy نیروی بالابری
lifting power نیروی بالابری
self aggrandizement بالابری مقام خود
lifting bridge پل بالارو
vertical lift bridge پل بالارو
escalator بالارو
moving staircase بالارو
lifts بالارو
lifting بالارو
moving stairways بالارو ها
moving stairs {pl} بالارو ها
moving staircases بالارو ها
escalators بالارو ها
moving stairway بالارو
moving staircase بالارو
lift بالارو
lifted بالارو
skirted دامنه
skirt دامنه
foot دامنه
hillside دامنه
hillsides دامنه
amplitude دامنه
talus دامنه
skirts دامنه
brae دامنه
mountainsides دامنه
mountainside دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
ranges دامنه
range دامنه
tails دامنه
magnitude دامنه
ranged دامنه
slope دامنه
sloped دامنه
slopes دامنه
scope دامنه
pulse amplitude دامنه تپش
range دامنه [ریاضی]
interval confidence دامنه اطمینان
response amplitude دامنه پاسخ
range of stress دامنه تنش
range of motion دامنه حرکت
range name نام دامنه
criteria range دامنه ملاک
midrange میان دامنه
one tailed test ازمون یک دامنه
maximum amplitude دامنه حداکثر
range format قالب دامنه
range expression عبارت دامنه
talus دامنه تالیوز
range دامنه تغییرات
tolerances دامنه تغییرات
scope دامنه رسیدگی
flanking دامنه جناح
flanked دامنه جناح
flank دامنه جناح
tropic range دامنه استوایی
talus دامنه سنگلاخی
talus meterial واریزه دامنه
tooth flank دامنه دندانه
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
two tailed test ازمون دو دامنه
vibration amplitude دامنه ارتعاش
wave amplitude دامنه موج
f.of mountain دامنه کوه
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
ranged دامنه تغییرات
double amplitude دامنه دوبل
discriminating range دامنه افتراق
amplitude of oscillation دامنه نوسان
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
audibility range دامنه شنودپذیری
audio frequency دامنه شنودپذیری
class interval دامنه طبقه
colluvial دامنه کوهی
combe دامنه تپه
restriction of range محدودیت دامنه
hillsides دامنه کوه
am مدولاسیون دامنه
tolerance دامنه تغییرات
hill side دامنه تپه
hillside دامنه کوه
amplitude دامنه بزرگی
impluse amplitude دامنه ایمپولز
feet پایین دامنه
frequency response خم دامنه- بسامد
ranges دامنه تغییرات
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
skirting armor زره دامنه تانک
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
modular range دامنه تغییرات مدول
purview دامنه شمول قانون
interquartile range دامنه میان چالاکی
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
foothill تپه دامنه کوه
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
ridges پشته تپههای دامنه کوه
ridge پشته تپههای دامنه کوه
skirt دامنه کوه حومه شهر
skirted دامنه کوه حومه شهر
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
skirts دامنه کوه حومه شهر
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com