English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (2 milliseconds)
English Persian
inverted cross بالانس صلیب
Other Matches
calvary نام صلیب گاه حضرت عیسی نمایش صلیب کردن حضرت عیسی
headstand بالانس سر
headstands بالانس سر
swan balance بالانس قو
handstands بالانس
handstand بالانس
swan support بالانس قو
shoulder balance بالانس شانه
peach basket ویمیک بالانس
static balance بالانس ایستا
frog balance بالانس قورباغهای
armstand dive بالانس برگشت
tiger balance بالانس ببر
balances بالانس کردن
torsional ballance بالانس پیچشی
balance بالانس کردن
armstand dive شیرجه توام با بالانس
set off <idiom> بالانس ایجاد کردن
frog head balance بالانس قورباغهای روی سر
hand balance بالانس روی دست
moore 081 زیر بالانس
handstands بالانس روی دست
handstand بالانس روی دست
forearm balance بالانس روی ساقهای دست
strelli غلت عقب بطرف بالانس
press-up از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press-ups از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up از حالت زاویه به بالانس کشیدن
valdez پرت بالانس از حالت نشسته
wide arm handstand بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
english hand balance بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
crosses صلیب
rood صلیب
maltese cross صلیب
alpha crucis صلیب
acrux صلیب
crossest صلیب
crosser صلیب
cross صلیب
crucifix صلیب
crucifixes صلیب
haken kreuz صلیب شکسته
crucifix صلیب عیسی
olympic cross صلیب المپیک
southern cross صلیب جنوبی
soiuthern cross صلیب جنوب
sign of the cross علامت صلیب
Red Cross صلیب سرخ
victoria cross صلیب ویکتوریا
pectoral cross صلیب سینه
crucifixes صلیب عیسی
orpin عود صلیب
geneva cross صلیب سرخ
fyloft صلیب شکسته
crossways بشکل صلیب
crosslet صلیب کوچک
cross wise صلیب وار
dedication cross صلیب مقدس
cross bearer صلیب بردار
Lantern-cross صلیب سنگی
Latin cross صلیب رومی
crosswise بشکل صلیب
crucifer صلیب بردار
Calvary صلیب سردر
crux صلیب جنوبی
acrux الفا- صلیب
crucifix pendant صلیب آویزه
crucis صلیب جنوبی
cruciform بشکل صلیب
alpha crucis الفا- صلیب
salomon damper خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
distinguished flying cross نشان صلیب پرواز
cygni طایر صلیب شمالی
distinguished service cross نشان صلیب خدمت
invention of the cross جشن یافتن صلیب
RC مخفف صلیب سرخ
trolley cross over صلیب ترن برقی
to take the cross صلیب بدوش گرفتن
cygnus طایر صلیب شمالی
cruciferous چلیپادار صلیب دار
american national red cross نشان صلیب سرخ امریکا
swastika صلیب شکسته المان نازی
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
balistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
crucifixion تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixions تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
ballistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
bless مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
blesses مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
sain تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
tiger press حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
balances تراز کردن متعادل کردن بالانس
palmer زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com