English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
pitch بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitches بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
Other Matches
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
interdental consonant حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
boom vang طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
to get down پایین رفتن
comedown پایین رفتن
go down پایین رفتن
to sink in the scale پایین رفتن
to go down پایین رفتن
bump بالا و پایین رفتن
reflow فرونشینی پایین رفتن
cathedrals تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
raft با قایق الواری رفتن یافرستادن
rafts با قایق الواری رفتن یافرستادن
swaying بالا و پایین رفتن ناو
To decrease. To lower. پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
heaving بالا و پایین رفتن ناو
schuss مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
power dive شیرجه رفتن هواپیما
relictoin پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
down سوی پایین بطرف پایین
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
barged قایق
boatdeck پل قایق
ark قایق
boats قایق
outboard قایق
caique قایق
bilge کف قایق
boat tail دم قایق
barge قایق
barges قایق
lighters قایق
ferry boat قایق
lighter قایق
boat قایق
underneath پایین
lower limit حد پایین
flattest پایین
short پایین تر
sub- یا پایین تر
beneath پایین تر
low level پایین
infara پایین
bal از مچ پا به پایین
lower most پایین تر
shitu پایین
vide infara پایین
hypogenous پایین رو
de- پایین
lower پایین
further down پایین تر
flat پایین
shorter پایین تر
shortest پایین تر
tailwater پایین اب
infara پایین تر
down پایین
down stairs پایین
dowm پایین
beneath پایین
subatmospheric پایین تر از جو
submiss پایین
subteen پایین تر از سن 31
neath or neath پایین
neath or neath پایین تر
lower پایین تر
below <adv.> در پایین
lowered پایین تر
lowering پایین تر
lowers پایین تر
hereafter <adv.> در پایین
bottoms پایین
bottom پایین
low پایین
below پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
canoes قایق رانی
grappling irons لنگر قایق
lifeboats قایق نجات
grappling iron لنگر قایق
ferries قایق موتوری
fittings لوازم قایق
lifeboat قایق نجات
life raft قایق نجات
schooner قایق دو دگلی
landing craft raiding قایق هجومی
dinghy قایق تفریحی
boathouses قایق خانه
boathouses آشیانهی قایق
cabin cruiser قایق تفریحی
cabin cruisers قایق تفریحی
hydrofoil قایق پرنده
hydrofoil قایق هواناو
hulls بدنه قایق
hull بدنه قایق
hydrofoils قایق پرنده
hydrofoils قایق هواناو
rowboat قایق پارویی
boathouse آشیانهی قایق
boathouse قایق خانه
icebreaker قایق یخ شکن
iceboat قایق یخ شکن
ice boat قایق یخ شکن
stern عقب قایق
hold water قایق ایست
gunwale لبه قایق
sternest عقب قایق
sterns عقب قایق
rowboats قایق پارویی
ferrying قایق موتوری
cradles زین قایق
monohull قایق با یک بدنه
motor sailer قایق موتوردار
motorboat engine قایق موتوری
yachting قایق رانی
cradled زین قایق
motorboat قایق موتوری
sailboats قایق بادی
sailing boats قایق بادبانی
ferry قایق موتوری
painter طناب قایق
painters طناب قایق
cradle زین قایق
sailing boat قایق بادبانی
rafts قایق باری
sailboat قایق بادبانی
ferried قایق موتوری
raft قایق باری
lighterage قایق باری
tumbrel قایق ته صاف
tumbril قایق ته صاف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com