Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
upcast
بالا اندازی تاه کش
Other Matches
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
expectoration
تف اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
filling
اب اندازی
arm wrestling
مچ اندازی
diving
اب اندازی
fillings
اب اندازی
exspuition
تف اندازی
gunshots
تیر اندازی
triggering
راه اندازی
contortion
ازشکل اندازی
contortions
ازشکل اندازی
dockage
حق بار اندازی
actuation
بکار اندازی
encroachment
دست اندازی
gunshot
تیر اندازی
molt
پوست اندازی
encroachments
دست اندازی
gunfire
تیر اندازی
sputtering
بیرون اندازی
start up
راه اندازی
shading
سایه اندازی
starting
راه اندازی
sortition
پشک اندازی
abortions
بچه اندازی
abortion
بچه اندازی
sortition
قرعه اندازی
snash
دست اندازی
moulting
شاخ اندازی
supersedure
تعویق اندازی
trapping
بدام اندازی
trapping
در تله اندازی
extrajection
برون اندازی
moulting
پوست اندازی
boot
راه اندازی
inbreak
دست اندازی
glaziery
جام اندازی
firing
توپ اندازی
trigger
راه اندازی
ejection
بیرون اندازی
basket dam
بندسله اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
cannonade
توپ اندازی
cannonry
توپ اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
ecdysis
پوست اندازی
triggers
راه اندازی
postponement
تاخیر اندازی
postponements
تاخیر اندازی
lead work
شیشه اندازی
lead work
جام اندازی
leg pull
دست اندازی
triggered
راه اندازی
launghing
براه اندازی
trap
در تله اندازی
encroach
دست اندازی کردن
starting power
قدرت راه اندازی
impinge
دست اندازی کردن
soft start
راه اندازی نرم
starting power
توانایی راه اندازی
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
drivers
برنامه راه اندازی
boot
خود راه اندازی
starting motor
موتور راه اندازی
casting
روش قلاب اندازی
starting lever
اهرم راه اندازی
start up disk
دیسک راه اندازی
starting position
وضعیت راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
driver
برنامه راه اندازی
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
starting procese
فرایند راه اندازی
encroached
دست اندازی کردن
drainage
خشک اندازی فاضلاب
gabion
سله اندازی گابیون
encroaches
دست اندازی کردن
attemptable
قابل دست اندازی
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
reboot
راه اندازی مجدد
igniter switch
کلید راه اندازی
resets
راه اندازی مجدد
reset
راه اندازی مجدد
to lay a wager
دست اندازی کردن
to load off
بار اندازی کردن
boot record
رکورد راه اندازی
encroach
دست اندازی کردن
starting time
زمان راه اندازی
skish
مسابقه قلاب اندازی
starting torque
کشتاور راه اندازی
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
shadow ball
تمرین گوی اندازی
operating handle
دستگیره راه اندازی
self assertion
خودرا جلو اندازی
cold boot
راه اندازی سرد
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
glazing
شیشه بری جام اندازی
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
cold starting
راه اندازی در حالت سرد
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
pie alley
مسیر اسان برای گوی اندازی
outfoxing
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxed
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
to bring a bout by intrigue
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
outfox
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
grid current starting point
نقطه راه اندازی جریان شبکه
hardware reset
باز راه اندازی سخت افزاری
instant start lamp
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
centrifugal starting switch
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
servomechanism
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
dartboard
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
surfcasting rod
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skips
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboards
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skipped
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
pyrography
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
poker work
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
air man
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
reset
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
seam bowler
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
To quibble and equivocate.
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
icos
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
machined
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
kilim
[glim]
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
darts
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
ascendancy
بالا
ascendency
بالا
overhead
بالا
headwater
بالا اب
overhead
سر بالا
superincumbent
از بالا
galleries
لژ بالا
gallery
لژ بالا
atop
بالا
above
در بالا
upper
بالا
aloft
بالا
uppermost
از بالا
up stairs
بالا
up there
ان بالا
aweigh
بالا
lever bridge
پل بالا رو
overtones
بالا تن
overtone
بالا تن
upper limit
حد بالا
upside
بالا
on high
در بالا
outreach
بالا
balconies
لژ بالا
balcony
لژ بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
highs
بالا
top
بالا
highest
بالا
upping
رو به بالا
at a great age
در سن بالا یی
over
بالا
over-
بالا
upped
رو به بالا
up
رو به بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com