Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (14 milliseconds)
English
Persian
puke
بالا اوردن
puked
بالا اوردن
pukes
بالا اوردن
puking
بالا اوردن
raising
بالا اوردن
regorge
بالا اوردن
to bring up
بالا اوردن
to cast the g.
بالا اوردن
to fetch up
بالا اوردن
Search result with all words
ramp
بالا بردن یاپایین اوردن
ramps
بالا بردن یاپایین اوردن
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
elevation
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
cicatrize
گوشت نو بالا اوردن
mason up
بالا اوردن دیوار
Other Matches
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
grasps
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
بچنگ اوردن گیر اوردن
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
over
بالا
uppermost
از بالا
up stairs
بالا
balcony
لژ بالا
overhead
بالا
highs
بالا
aweigh
بالا
overhead
سر بالا
balconies
لژ بالا
on high
در بالا
upside
بالا
up there
ان بالا
outreach
بالا
upper limit
حد بالا
headwater
بالا اب
over-
بالا
lever bridge
پل بالا رو
high
بالا
superincumbent
از بالا
upping
رو به بالا
up
رو به بالا
gallery
لژ بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
upping
بالا
upped
رو به بالا
overtones
بالا تن
overtone
بالا تن
upped
بالا
up
بالا
galleries
لژ بالا
highest
بالا
top
بالا
atop
بالا
upper
بالا
aloft
بالا
ascendency
بالا
above
در بالا
at a great age
در سن بالا یی
ascendancy
بالا
immigrating
اوردن
procuring
اوردن
procure
اوردن
procures
اوردن
immigrate
اوردن
fetches
اوردن
cataracts
اب اوردن
immigrates
اوردن
run short
کم اوردن
cataract
اب اوردن
fetch
اوردن
immigrated
اوردن
fetched
اوردن
to bring in to line
در صف اوردن
leavens
ور اوردن
classicize
در اوردن
leaven
ور اوردن
leavening
ور اوردن
bring
اوردن
run out of
کم اوردن
brings
اوردن
bringing
اوردن
inductility
اوردن
stretches
کش اوردن
ascites
اب اوردن
to put in remembrance
اوردن
bring back
پس اوردن
go for
اوردن
procured
اوردن
compliance
بر اوردن
bring in
اوردن
stretch
کش اوردن
stretched
کش اوردن
hoist
بالا بردن
toss
بالا انداختن
hoists
بالا کشیدن
upped
بالا بردن
tossed
بالا انداختن
tosses
بالا انداختن
heave
بالا کشیدن
tossing
بالا انداختن
upping
بالا بردن
face up feed
خورد رو به بالا
bottom up
از پایین به بالا
lifting device
ابزار بالا بر
hoists
بالا بردن
ascending
بالا رونده
climbed
بالا کشیدن
climbing
بالا کشیدن
uplift
بالا بردن
uplifts
بالا بردن
climbs
بالا کشیدن
boosters
بالا برنده
heaved
بالا کشیدن
hoisted
بالا کشیدن
hoisted
بالا بردن
at the utmost
دست بالا
ascensive
بالا رونده
ascendent
بالا رونده
ascendance
بالا رفتن
abovestairs
طبقه بالا
atop
بطرف بالا
booster
بالا برنده
climb
بالا کشیدن
hoist
بالا کشیدن
radius
زند بالا
soar
بالا رفتن
upgraded
بالا بردن
upgrade
از درجه بالا
upgrade
بالا بردن
upgrading
از درجه بالا
upward
بطرف بالا
upper classes
طبقه بالا
upper class
طبقه بالا
highlights
نور بالا
highlighted
نور بالا
highlight
نور بالا
oversize
سایز بالا
embezzle
بالا کشیدن
embezzled
بالا کشیدن
embezzles
بالا کشیدن
embezzling
بالا کشیدن
aspire
بالا رفتن
upgraded
از درجه بالا
upgraded
بطرف بالا
soared
بالا رفتن
soars
بالا رفتن
shoot-outs
بالا جستن
shoot-out
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
shoot forth
بالا جستن
rally
بالا بردن قی مت
rallies
بالا بردن قی مت
rallied
بالا بردن قی مت
upgrading
بطرف بالا
upgrading
بالا بردن
upgrades
بطرف بالا
upgrades
از درجه بالا
upgrades
بالا بردن
aspired
بالا رفتن
aspires
بالا رفتن
promoted
بالا بردن
promotes
بالا بردن
promoting
بالا بردن
upheaval
بالا امدن
upgrade
بطرف بالا
upheavals
بالا امدن
jack
بالا بردن
jacks
بالا بردن
raise
بالا بردن
raise
بالا کشیدن
raises
بالا بردن
raises
بالا کشیدن
uptake
بالا برنده
top down
از بالا به پایین
top-down
از بالا به پایین
spec
مشخصات بالا
wrappers
بالا پوش
promote
بالا بردن
elevating
بالا بردن
aspiring
بالا رفتن
lifts
بالا بردن
lifts
بالا دادن
lifts
جر ثقیل بالا بر
lifting
بالا بردن
lifting
بالا دادن
lifting
جر ثقیل بالا بر
lifted
بالا بردن
lifted
بالا دادن
lifted
جر ثقیل بالا بر
lift
بالا بردن
lift
بالا دادن
lift
جر ثقیل بالا بر
Mt
بالا رفتن
Mts
بالا رفتن
elevate
بالا بردن
elevates
بالا بردن
wrapper
بالا پوش
long precision
با دقت بالا
top pour
ریختن از بالا
topmast
دکل بالا
topside
قسمت بالا
topsides
قسمت بالا
toss your oars
پارو بالا
unfield
میدان بالا
up and down
بالا و پایین
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...