English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
build up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups بالا بردن توان رزمی نیروها
Other Matches
committed بکار بردن نیروها
commits بکار بردن نیروها
commit بکار بردن نیروها
committing بکار بردن نیروها
attrition کاهش توان رزمی
strength توان رزمی تعداد نفرات
strengths توان رزمی تعداد نفرات
attrition rate میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
rallies بالا بردن قی مت
rally بالا بردن قی مت
ante : بالا بردن
tweak بالا بردن
lifting بالا بردن
hoists بالا بردن
rallied بالا بردن قی مت
upping بالا بردن
upped بالا بردن
uplift بالا بردن
uprear بالا بردن
upraise بالا بردن
uplifts بالا بردن
tweaked بالا بردن
lift بالا بردن
tweaks بالا بردن
tweaking بالا بردن
up بالا بردن
lifted بالا بردن
promotes بالا بردن
jack up بالا بردن
promoted بالا بردن
promote بالا بردن
upgraded بالا بردن
upgrade بالا بردن
elevating بالا بردن
raises بالا بردن
elevates بالا بردن
elevate بالا بردن
promoting بالا بردن
hoist بالا بردن
hoisted بالا بردن
raise of loom بالا بردن
lifts بالا بردن
upgrading بالا بردن
upgrades بالا بردن
jack بالا بردن
jacks بالا بردن
raise بالا بردن
raise بالا بردن دستمزد
raises بالا بردن دستمزد
set sail بالا بردن بادبان
hoists عمل بالا بردن
flag hoist بالا بردن پرچم
hoist افراشتن بالا بردن
hoist عمل بالا بردن
casual uplift بالا بردن موقتی
to further sales فروش را بالا بردن
elevations بالا بردن لوله
hoisted عمل بالا بردن
hoists افراشتن بالا بردن
elevation بالا بردن لوله
hoisted افراشتن بالا بردن
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
screw up زیاد بالا بردن اجاره
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
ramps بالا بردن یاپایین اوردن
ramp بالا بردن یاپایین اوردن
top-ups بالا بردن بوم جرثقیل
elate بالا بردن محفوظ کردن
bilge بالا بردن فشار داخل خن
top-up بالا بردن بوم جرثقیل
top up بالا بردن بوم جرثقیل
skies زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
equity financing بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
funiculars زنجیر نیروها
distribution of forces واگذاری نیروها
funicular بس گوشه نیروها
composition of forces ترکیب نیروها
funiculars بس گوشه نیروها
distribution of forces تقسیم نیروها
attrition فرسایش نیروها
triangle of forces سه گوشه نیروها
dynamics مجموعه نیروها
all arms کلیه نیروها
polygon of forces کثیرالاضلاع نیروها
resolution of forces تجزیه نیروها
polygon of forces بس گوشه نیروها
system of forces دستگاه نیروها
triangle of forces مثلث نیروها
funicular زنجیر نیروها
total mobilization بسیج کامل نیروها
redeployment دوباره مستقرکردن نیروها
parallelogram of forces متوازی الاضلاع نیروها
allotment واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotments واگذارسهمیه تخصیص نیروها
main attack تلاش اصلی نیروها
commitments به کاربردن نیروها اجرا
entireforce تمام قوا یا نیروها
commitment به کاربردن نیروها اجرا
main effort تلاش اصلی نیروها
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
statics دانش پایداری نیروها
redistribution of force تقسیم مجدد نیروها
build-up نیروی کمکی تقویت نیروها
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
build up نیروی کمکی تقویت نیروها
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
build-ups نیروی کمکی تقویت نیروها
ingross تحریر کردن جمع اوری نیروها
mechanical powers نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
employment کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
commits وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
committing وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
pantheism فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
combated رزمی
combat رزمی
epics رزمی
combating رزمی
combats رزمی
epical رزمی
epic رزمی
combat forces نیروهای رزمی
field order دستورالعمل رزمی
tactical missile موشک رزمی
combat exercise تمرین رزمی
combat formation ارایش رزمی
combat surveillance مراقبت رزمی
non-combatants غیر رزمی
combat troops عدههای رزمی
readiness امادگی رزمی
combat trains بنه رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com