English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
elate بالا بردن محفوظ کردن
Other Matches
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
tweak بالا بردن
tweaked بالا بردن
tweaking بالا بردن
tweaks بالا بردن
rallies بالا بردن قی مت
rally بالا بردن قی مت
hoist بالا بردن
lifts بالا بردن
upgraded بالا بردن
upgrades بالا بردن
jack بالا بردن
jacks بالا بردن
uprear بالا بردن
upraise بالا بردن
upgrading بالا بردن
lift بالا بردن
upgrade بالا بردن
lifting بالا بردن
uplift بالا بردن
elevates بالا بردن
elevating بالا بردن
promote بالا بردن
promoted بالا بردن
raises بالا بردن
promotes بالا بردن
raise of loom بالا بردن
promoting بالا بردن
uplifts بالا بردن
lifted بالا بردن
elevate بالا بردن
rallied بالا بردن قی مت
hoisted بالا بردن
upped بالا بردن
upping بالا بردن
ante : بالا بردن
hoists بالا بردن
up بالا بردن
jack up بالا بردن
raise بالا بردن
raises بالا بردن دستمزد
hoists افراشتن بالا بردن
hoist افراشتن بالا بردن
hoisted عمل بالا بردن
hoisted افراشتن بالا بردن
hoists عمل بالا بردن
set sail بالا بردن بادبان
raise بالا بردن دستمزد
casual uplift بالا بردن موقتی
to further sales فروش را بالا بردن
hoist عمل بالا بردن
flag hoist بالا بردن پرچم
elevation بالا بردن لوله
elevations بالا بردن لوله
top-up بالا بردن بوم جرثقیل
top-ups بالا بردن بوم جرثقیل
ramps بالا بردن یاپایین اوردن
bilge بالا بردن فشار داخل خن
ramp بالا بردن یاپایین اوردن
top up بالا بردن بوم جرثقیل
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
screw up زیاد بالا بردن اجاره
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
build up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups بالا بردن توان رزمی نیروها
skies زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
equity financing بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
sky زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
to copyright حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
immune مصون کردن محفوظ کردن
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
secure محفوظ
safe محفوظ
patenting محفوظ
patented محفوظ
patents محفوظ
guarded محفوظ
favoured محفوظ
secures محفوظ
immundity محفوظ
safes محفوظ
safer محفوظ
safest محفوظ
patent محفوظ
reserved word کلمه محفوظ
foolproof محفوظ ازخطاوشکست
assured امن محفوظ
airtight محفوظ از هوا
fireproof محفوظ از اتش
secures محفوظ داشتن
protected storage انباره محفوظ
enclosed fuse فیوز محفوظ
secure محفوظ داشتن
lightproof محفوظ از نور
protected field میدان محفوظ
invulnerable محفوظ از خطر
protected mode حالت محفوظ
safe from danger محفوظ از خطر
securely بطور محفوظ
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
pot در گلدان محفوظ داشتن
potting در گلدان محفوظ داشتن
conserving از صدمه محفوظ داشتن
conserve از صدمه محفوظ داشتن
enclosed arc lamp لامپ قوسی محفوظ
conserves از صدمه محفوظ داشتن
pots در گلدان محفوظ داشتن
conserved از صدمه محفوظ داشتن
encapsulated postscript file فایل محفوظ پست اسکریپت
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
copyright reserved حق طبع یا چاپ محفوظ است
jus postliminii حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
it is copyright حق چاپ و تقلید محفوظ است
can you pronounce him safe بگویید که اواز خطر محفوظ است
shellproof محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
neutralises بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
uncreate نابود کردن نیست شدن معدوم کردن از میان بردن
commission بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissioning بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissions بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
foolproof ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
all right reserved هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
take off بردن کم کردن
to fold up به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] به بالا کج کردن [مهندسی]
uptilt بطرف بالا کج کردن
to tilt up به بالا کج کردن [مهندسی]
to hinge up به بالا کج کردن [مهندسی]
conduct هدایت کردن بردن
take لمس کردن بردن
conducted هدایت کردن بردن
conducting هدایت کردن بردن
infers استنباط کردن پی بردن به
takes لمس کردن بردن
infer استنباط کردن پی بردن به
conducts هدایت کردن بردن
inferring استنباط کردن پی بردن به
inferred استنباط کردن پی بردن به
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
to push out پیش بردن جلو بردن
bucks بالا پریدن وقوز کردن
souffles پف کردن یا بالا امدن غذا
souffle پف کردن یا بالا امدن غذا
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
buck بالا پریدن وقوز کردن
soufflTs پف کردن یا بالا امدن غذا
liquidating از بین بردن مایع کردن
liquidates از بین بردن مایع کردن
liquidate از بین بردن مایع کردن
to wash offŠout or away باشستش بردن یاپاک کردن
liquidated از بین بردن مایع کردن
revels عیاشی کردن لذت بردن
abolishes ازمیان بردن منسوخ کردن
encouage پیش بردن دلگرم کردن
extirpate ریشه کن کردن ازبین بردن
encourages تقویت کردن پیش بردن
encourage تقویت کردن پیش بردن
to show one to the door کسیرا تا دم در بردن یارهنمایی کردن
forays تهاجم کردن بیغما بردن
encouraged تقویت کردن پیش بردن
reveling عیاشی کردن لذت بردن
aminister تهیه کردن بکار بردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com