Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
Search result with all words
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
Other Matches
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
heave
بالا کشیدن
hoist
بالا کشیدن
raise
بالا کشیدن
embezzled
بالا کشیدن
embezzling
بالا کشیدن
embezzles
بالا کشیدن
climbs
بالا کشیدن
raises
بالا کشیدن
embezzle
بالا کشیدن
hoisted
بالا کشیدن
climbing
بالا کشیدن
heaved
بالا کشیدن
hoists
بالا کشیدن
climbed
بالا کشیدن
climb
بالا کشیدن
heave in
بالا کشیدن
to weigh anchor
لنگر بالا کشیدن
climb corridor
دالان بالا کشیدن
sniffing
اب بینی را بالا کشیدن
sniffed
اب بینی را بالا کشیدن
sniffs
اب بینی را بالا کشیدن
sniff
اب بینی را بالا کشیدن
pullovers
کشیدن به طرف بالا
pullover
کشیدن به طرف بالا
weighing
بالا کشیدن لنگر ناو
weighs
بالا کشیدن لنگر ناو
weighed
بالا کشیدن لنگر ناو
weigh
بالا کشیدن لنگر ناو
checkerein
لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
sniveling
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivel
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
horizontal
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
pillaring
بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
drag
کشیدن بزور کشیدن
dragged
کشیدن بزور کشیدن
drags
کشیدن بزور کشیدن
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
uppermost
از بالا
upping
بالا
over-
بالا
top
بالا
upped
رو به بالا
overhead
بالا
overhead
سر بالا
gallery
لژ بالا
galleries
لژ بالا
upping
رو به بالا
over
بالا
overtone
بالا تن
overtones
بالا تن
balconies
لژ بالا
balcony
لژ بالا
headwater
بالا اب
high
بالا
up there
ان بالا
up stairs
بالا
aweigh
بالا
atop
بالا
ascendency
بالا
ascendancy
بالا
highs
بالا
on high
در بالا
highest
بالا
upper limit
حد بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
at a great age
در سن بالا یی
upside
بالا
aloft
بالا
up
رو به بالا
upped
بالا
upper
بالا
superincumbent
از بالا
up
بالا
above
در بالا
lever bridge
پل بالا رو
outreach
بالا
uplifter
بالا برنده
aspire
بالا رفتن
up and down
بالا و پایین
to turn up
[collar]
به بالا پیچیدن
aspired
بالا رفتن
top pour
ریختن از بالا
top cast
ریختن از بالا
unfield
میدان بالا
Mt
بالا رفتن
aspiring
بالا رفتن
aspires
بالا رفتن
Mts
بالا رفتن
high frequency alternator
ژنراتورفرکانس بالا
to tilt up
به بالا پیچیدن
to hinge up
به بالا پیچیدن
warp beam
نورد بالا
raise of loom
بالا بردن
toss your oars
پارو بالا
topsides
قسمت بالا
topside
قسمت بالا
topmast
دکل بالا
up
بالا بردن
upping
بالا بردن
to fold up
به بالا تا زدن
to hinge up
به بالا تا زدن
ante
: بالا بردن
tweak
بالا بردن
tweaked
بالا بردن
tweaking
بالا بردن
tweaks
بالا بردن
to fold up
به بالا پیچیدن
to turn up
[collar]
به بالا تا زدن
to tilt up
به بالا تا زدن
upped
بالا بردن
upper class
طبقه بالا
upper classes
طبقه بالا
bottom up
از پایین به بالا
highlights
نور بالا
highlighted
نور بالا
highlight
نور بالا
scandent
بالا رونده
oversize
سایز بالا
upward
بطرف بالا
face up feed
خورد رو به بالا
res
noitaloseR بالا
upgrade
بطرف بالا
upgrade
از درجه بالا
upgrade
بالا بردن
uptake
بالا برنده
to fetch up
بالا اوردن
to cast the g.
بالا اوردن
to bring up
بالا اوردن
regorge
بالا اوردن
they were filfty at the outsid
دست بالا
the upper storey
اشکوب بالا
the above figures
ارقام بالا
lifts
بالا دادن
lifting device
ابزار بالا بر
lifts
بالا بردن
puking
بالا اوردن
pukes
بالا اوردن
puked
بالا اوردن
puke
بالا اوردن
spoke bone
زند بالا
lifts
جر ثقیل بالا بر
lifting
بالا بردن
lifting
بالا دادن
lift
جر ثقیل بالا بر
lift
بالا دادن
lift
بالا بردن
lifted
جر ثقیل بالا بر
lifted
بالا دادن
talll
بلند بالا
lifted
بالا بردن
lifting
جر ثقیل بالا بر
surmountable
بالا قرارگرفتنی
upgraded
بالا بردن
soars
بالا رفتن
soared
بالا رفتن
soar
بالا رفتن
to set in
بالا امدن
shoot-outs
بالا جستن
head piece
قسمت بالا
shoot-out
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
heave away
بالا بکشید
pushup
بالا فشردنی
raising
بالا اوردن
top carriage
قنداق بالا
high frequency
فرکانس بالا
high frequency
بسامد بالا
high efficiency
راندمان بالا
high contrast
تغایر بالا
high burst
ترکش بالا
shoot forth
بالا جستن
h.f.
فرکانس بالا
to puff up
بالا امدن
upgrades
بطرف بالا
radio frequency
فرکانس بالا
upgrades
از درجه بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com