Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
English
Persian
filter flask
بالن صافی
Other Matches
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
baleen
بالن
baloon
بالن
balloons
بالن
ballooning
بالن
ballooned
بالن
balloon
بالن
flasks
بالن
flask
بالن
volumetric flask
بالن ژوژه
two necked flask
بالن دو دهانه
hot-air balloons
بالن ورزشی
hot-air balloon
بالن ورزشی
round bottom flask
بالن ته گرد
hot air balloon
بالن ورزشی
train oil
روغن بالن
ground jointed flask
بالن سرسنبادهای
kjeldahl flask
بالن کلدال
claisen flask
بالن کلایزن
whalers
صیاد بالن
whaler
صیاد بالن
three necked flask
بالن سه دهانه
absorption flask
بالن جذب
erlenmeyer flask
بالن ارلن مایر
long necked flask
بالن گردن دراز
burners
تولیدکننده حرارت در بالن
burner
تولیدکننده حرارت در بالن
dirigible
کشتی هوایی بالن
short necked flask
بالن گردن کوتاه
volumetric flask
بالن حجم سنجی
whaleback
هر جسمی شبیه پشت بالن
acetylization flask
بالن استیل دار کردن
spinnaker
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
porpoises
بالن یانهنگ دندان دار
porpoise
بالن یانهنگ دندان دار
drag line
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
radiosonde
بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
finback
بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
kite
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
kites
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
blubbers
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
pyrometer
وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
flameout
قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
maneuvering vent
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
vent valve
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
absolute filter
صافی صد در صد
filter
صافی
sleekness
صافی
pureness
صافی
defecator
صافی
oaleaceous
صافی
limpidity or limpidness
صافی
filter bed
صافی اب
leach
صافی
limpidity
صافی
line filter
صافی خط
planeness
صافی
strainer
صافی
colanders
صافی
colander
صافی
smoothness
صافی
scumble
صافی
strainers
صافی
water filter
صافی اب
filters
صافی
interference filter
صافی پارازیت
interference filter
صافی تداخل
interference eliminator
صافی تداخل
gravel filter
صافی شنی
glassiness
صافی زلالی
gas mask canister
صافی گاز
fuel filter
صافی بنزین
frequency filter
صافی فرکانس
fuel filter
صافی سوخت
leach
صافی کردن
scratch filter
صافی پیکاپ
porous filter
صافی متخلخل
polarizing filter
صافی قطبی
petrol filter
صافی بنزین
nominal filter
صافی میکرونی
noise filter
صافی همهمه
oil filter
صافی روغن
line filter
صافی شبکه
line filter
صافی همهمه
light filter
صافی نور
leach
از صافی گذراندن
suction filter
صافی مکنده
filter layer
لایه صافی
filter
صافی پالایه
crystal filter
صافی بلورین
differentiating filter
صافی ممیز
edge fillter
صافی چاکدار
electric filter
صافی الکتریکی
filter network
شبکه ی صافی
filter packing
پوشش صافی
filter packing
لایی صافی
filter paper
کاغذ صافی
filter press
صافی فشاری
gloss
صافی براقی
killer stage
صافی رنگ
color killer
صافی رنگ
filter
فیلتر صافی
filters
صافی پالایه
filters
فیلتر صافی
filtering
از صافی گذراندن
serenity
بی سر وصدایی صافی
purity
صافی پاکدامنی
absorbent filter
صافی جذب
accelofilter
صافی سریع
acoustic filter
صافی صوتی
band screen
صافی مخازن
fineness
موشکافی صافی
break even
صافی درامدن
filterable
صافی کردنی
filtrable
صافی کردنی
filter condenser
خازن صافی
filter circuit
مدار صافی
filter characteristic
مشخصه صافی
filter crystal
کریستال صافی
filter curve
منحنی صافی
filter disc
قرص صافی
filter chock
چوک صافی
filrate
از صافی گذشتن
filtration
از صافی گذراندن
filrate
از صافی گذراندن
filter add
کمک صافی
filter capacitor
خازن صافی
filter bed
صافی شنی
filter disk
قرص صافی
filter stick
لوله صافی دار
band pass
صافی میان گذر
strainer well
چاه صافی دار
power line filter
صافی جریان برق
band stop
صافی میان نگذر
serene
صافی صاف کردن
flexible oil filter line
لوله صافی روغن
filter insert
دریچه یا مدخل صافی
narrow band filter
صافی فلزات باریک
low frequency filter
صافی فرکانس پایین
integrating filter
صافی جمع کننده
low pass filter
صافی پایین گذر
infltrate
از سوراخهای صافی گذراندن
filtrate
مایع زیر صافی
impedance transforming filter
صافی تبدیل امپدانس
high pass filter
صافی بالا گذر
low pass acoustical filter
صافی پایین گذر صوتی
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
fluted filter paper
کاغذ صافی چین دار
high pass acoustical filter
صافی صوتی بالا گذر
lawn
مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns
مرغزار باپارچه صافی کردن
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
nominal filter
صافی به اندازه عبور معین
leach
[liquid formed by leaching]
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leachate
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender
صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com