Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English
Persian
pilot ballon
بالون اکتشافی
Other Matches
ballooned
بالون
airship
بالون
balloons
بالون
balloon
بالون
ballooning
بالون
airships
بالون
balloonist
بالون بر
gas bag
بالون
ballooning
با بالون پروازکردن
ballooning
مثل بالون
barrage balloons
بالون پدافند
balloons
با بالون پروازکردن
balloons
مثل بالون
aerostat
بالون ورزشی
ballooned
مثل بالون
ballooned
با بالون پروازکردن
balloon
مثل بالون
balloon
با بالون پروازکردن
barrage balloon
بالون پدافند
explorative
اکتشافی
exploratory
اکتشافی
antiparachute ropes
طنابهای پایین بالون
captive balloon
بالون بزمین بسته
zeppelin
کشتی هوایی ا لمانی بالون
blimp
نوعی بالون هوایی کوچک
exploration
سیاحت اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
locator beacon
برج اکتشافی
exploratory test hole
چاه اکتشافی
heuristic method
روش اکتشافی
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
heuristic
بحث اکتشافی
probative
ازمایشی اکتشافی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
probatory
ازمایشی اکتشافی
patrol
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
thermal target
هوای گرم بالارونده برای بالون
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
heuristic
کشف کننده اکتشافی
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
safaris
سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
safari
سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
ballast
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
envelopes
کیسه نایلونی حاوی هوا یاگاز در بالون
envelope
کیسه نایلونی حاوی هوا یاگاز در بالون
fluxway cost
هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
rockoon
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
exploratory hunting
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com