Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
podium
بالکن جایگاه مخصوص
podiums
بالکن جایگاه مخصوص
Other Matches
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
lubritorium
جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
antechoir
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
balconies
بالکن
balcony
بالکن
with a balcony
با بالکن
veranda
ایوان بالکن
oriel
پنجره بالکن
verandah
ایوان بالکن
Ipswich window
پنجره بالکن
verandahs
ایوان بالکن
verandas
ایوان بالکن
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
limb top
جایگاه
stations
جایگاه
toll house
جایگاه
cabin
جایگاه
stationed
جایگاه
station
جایگاه
places
جایگاه
placing
جایگاه
place
جایگاه
position
جایگاه
housed
جایگاه جا
houses
جایگاه جا
house
جایگاه جا
positioned
جایگاه
seats
جایگاه نشاندن
grandstands
جایگاه سرپوشیده
grandstand
جایگاه سرپوشیده
lattice site
جایگاه شبکه
engine house
جایگاه لوکوموتیو
sanctuary
جایگاه مقدس
booths
جایگاه رژه
banstand
جایگاه ارکست
site plan
نقشه جایگاه
booth
جایگاه رژه
home range
جایگاه حیوانات
hibernaculum
جایگاه زمستانی
scene of destruction
جایگاه خرابیها
expanse of rubble
جایگاه خرابیها
telephone station
جایگاه تلفن
expanse of ruins
جایگاه خرابیها
ordinal position
جایگاه ترتیبی
flash house
جایگاه دزدان
seated
جایگاه نشاندن
picture theatre
جایگاه سینما
stalling
لژ جایگاه ویژه
operating rooms
جایگاه عمل
parking place
جایگاه توقف
stall
لژ جایگاه ویژه
picture palace
جایگاه سینما
operating room
جایگاه عمل
band-stand
جایگاه ارکستر
picturedrome
جایگاه سینما
galleries
جایگاه تماشاگران
pumping ststion
جایگاه تلمبه
stands
جایگاه تماشاگران
gallery
جایگاه تماشاگران
sanctuaries
جایگاه مقدس
seat
جایگاه نشاندن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
bars
جایگاه متهمین در دادگاه
oarlock
جایگاه فلزی پارو
bar
جایگاه متهمین در دادگاه
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
malt house
جایگاه مالت سازی
swinery
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
stone work
جایگاه سنگ تراشی
stand
جایگاه گواه در دادگاه
far turn
پیچ سمت جایگاه
press boxes
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
sail loft
جایگاه بادبان سازی
press box
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
platform
کف راه جایگاه خطابه
dock
جایگاه متهم در دادگاه
platforms
کف راه جایگاه خطابه
docked
جایگاه متهم در دادگاه
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
news stand
جایگاه فروش روزنامه
fire post
جایگاه اتش نشانی
docks
جایگاه متهم در دادگاه
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
sanctum
قدس جایگاه مقدس
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
menagerie
جایگاه دام ودد
menageries
جایگاه دام ودد
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
haras
جایگاه تخم کشی اسب
perches
جایگاه بلند جای امن
perched
جایگاه بلند جای امن
perch
جایگاه بلند جای امن
orchestra
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perching
جایگاه بلند جای امن
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
witness box
جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
witness box
جایگاه شهود گواه جای
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
clubhouse
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory
تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
extra special
مخصوص
specific
مخصوص
particular
مخصوص
specifics
مخصوص
especial
مخصوص
favorites
مخصوص
favourites
مخصوص
franchise
حق مخصوص
vest pocket
مخصوص
franc
حق مخصوص
particulars
مخصوص
franchises
حق مخصوص
special
مخصوص
francs
حق مخصوص
favourite
مخصوص
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
marque
مدل مخصوص
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
marque
علامت مخصوص
specific resistivity
مقاومت مخصوص
specific energy
انرژی مخصوص
special troops
یکانهای مخصوص
specific capacity
فرفیت مخصوص
resistivity
مقاومت مخصوص
specific gravities
وزن مخصوص
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
unit weight
وزن مخصوص
parts peculiar
قطعات مخصوص
density
جرم مخصوص
low resistivity
مقاومت مخصوص کم
specific search
شناسایی مخصوص
idiocrasy
حالت مخصوص
favorite
مخصوص سوگلی
favourite or vor
ویژه مخصوص
special
مخصوص خاص
habiliments
لباس مخصوص
specially
مخصوص خاص
selective signalling
ارتباط مخصوص
specific gravity
ورن مخصوص
densities
جرم مخصوص
specific weight
وزن مخصوص
specific gravity
وزن مخصوص
special passport
پاسپورت مخصوص
idoneous
مختص مخصوص
specific gravities
ورن مخصوص
exempted station
یکان مخصوص
g man
بازرس مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
terminology
اصطلاح مخصوص
terminologies
اصطلاح مخصوص
general
معمولی و نه مخصوص
chorea
تشنج مخصوص
game
کامپیوتر مخصوص
bluck density
وزن مخصوص
special drawing right
حق برداشت مخصوص
special damage
خسارت مخصوص
idiosyncrasy
حال مخصوص
special corrections
تصحیحات مخصوص
idiosyncrasies
حال مخصوص
valetdechambre
پیشخدمت مخصوص
heavy duty
مخصوص کارسنگین
heavy-duty
مخصوص کارسنگین
built in jack
جک مخصوص نصب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com