English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
English Persian
pigment باماده رنگی رنگ کردن
pigments باماده رنگی رنگ کردن
Other Matches
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
igniter ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
shadowmask صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
aperture mask استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
redliner خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
trichromat سه رنگی
trichroism سه رنگی
coloured رنگی
ingrain نخ رنگی
colored رنگی
coloration رنگی
chromatic رنگی
tinct رنگی
chromaticity رنگی
pigmental رنگی
discoloration بی رنگی
achromatization بی رنگی
dichroism دو رنگی
trichromatism سه رنگی
achromatism بی رنگی
achroma بی رنگی
dichromatism دو رنگی
achromia بی رنگی مو
achromatisation بی رنگی
hued رنگی
achroma بی رنگی مو
monotint نگار یک رنگی
color code رمز رنگی
cingulum خط رنگی ومارپیچ
paraffin wax موم رنگی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
pentachromic پنج رنگی
kinemacolour سینمای رنگی
pigment ماده رنگی
color camera دوربین رنگی
chromophotograph عکس رنگی
photochrome عکس رنگی
monotint عکس یک رنگی
pigmentation رنگی شدن
dyestuff ماده رنگی
dye stuff ماده رنگی
coloured cement سیمان رنگی
stined glass شیشه رنگی
photochromy عکاسی رنگی
pigment cell یاخته رنگی
pigment dye ماده رنگی
pleochroism چند رنگی
colored glass شیشه رنگی
color trace recorder رسام رنگی
color graphics گرافیک رنگی
ocellus حلقه رنگی
oleograph عکس رنگی
opalescence شیری رنگی
pigments ماده رنگی
colored pencil مداد رنگی
color printer چاپگر رنگی
color television تلویزیون رنگی
polychroism چند رنگی
heliochrome عکاسی رنگی
vitta نوار رنگی
blackest سیاه رنگی
lake لاک رنگی
chroma مشخصههای رنگی
blacker سیاه رنگی
lakes لاک رنگی
blacked سیاه رنگی
black سیاه رنگی
chromatic aberration خطای رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
pencil مداد رنگی
blacks سیاه رنگی
pallor زرد رنگی
pencils مداد رنگی
unifiable قابل هم رنگی
heliochrome عکس رنگی
pastel خمیرمواد رنگی
pastel مداد رنگی
trichromatic theory نظریه سه رنگی
pencilling مداد رنگی
colorant مواد رنگی
chromophore گروه رنگی ملکول
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
polychrome تهیه عکسهای رنگی
figurine مجسمه سفالین رنگی
indigotin ماده رنگی نیل
indigotine ماده رنگی نیل
orcin ماده رنگی گلسنگ
chromophore عامل رنگی ملکول
carrier color signal پیام رنگی حامل
tetrachromatism دید چهار رنگی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
technicolour روش فیلم رنگی
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
minus color signal پیام رنگی منفی
encaustic tile or brick اجرکاشی هفت رنگی
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
color monitor صفحه نمایش رنگی
candy-striped دارای نوارههای رنگی
figurines مجسمه سفالین رنگی
chromogen دانههای رنگی گیاهان
curcumin ماده رنگی زردچوبه
color gate دریچه پیام رنگی
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
figurin مجسمه سفالین رنگی
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
pullicate یکجور دستمال رنگی
purpurin ماده رنگی روناس
safranin ماده رنگی زعفران
quercitron نوعی ماده رنگی
false colour فیلم رنگی مصنوعی
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
crayons مداد رنگی مومی
crayon مداد رنگی مومی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
pigmentary رنگی رنگ دار
contour خط فاصل درنقشههای رنگی
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
composite color signal پیام رنگی مرکب
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
carmine ماده رنگی قرمز دانه
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
bacino سفال لعاب دار رنگی
You have rubbed your coat against some wet paint . کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
tone [ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
orthochromatic شبیه عکسهای رنگی طبیعی
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
color contrast تضاد رنگی در زمینه فرش
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
slate <adj.> <noun> رنگی میان آبی و خاکستری
Salmon <adj.> <noun> رنگی میان صورتی و نارنجی
Blueviolet <adj.> <noun> رنگی بین آبی و بنفش
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
Pear <adj.> رنگی مانند رنگ گلابی
Rosybrown <adj.> <noun> رنگی میان صورتی وقهوه ای
redorange <adj.> <noun> رنگی میان قرمز و نارنجی
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
xanthin ماده رنگی روناس وگل زرد
Christmas trees جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
color graphics adapter وفق دهنده نگاره سازی رنگی
colour سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
pigment رنگ غیر محلول ماده رنگی
lambrequin نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
pigments رنگ غیر محلول ماده رنگی
cga وفق دهنده نگاره سازی رنگی
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
colours سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
ocellus خال رنگی که مانند چشم باشد
lutein ماده زرد رنگی بفرمول 2O65H 04C
cudbear ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
coloury دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
disperse [درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
pal line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
propolis ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
pals line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
fastness of bleaching ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
MCGA استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
multicolour استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
colours صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
colour صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
chromoplast یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
efflore scence قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
dithers رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithered رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
spot [لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
dither رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
cga سیستم نمایش رنگی با resolation متوسط مربوط به ریز کامپیوتر
clobber خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
colours کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
india paper کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
clobbered خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com