Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
he has a spite against me
بامن کینه یاعداوت دارد
Other Matches
he has a spite against me
بامن لج دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
He is distantly related to me .
بامن نسبت دوری دارد
She gave me a raw deal .
بامن بد معامله کرد
it speaks well for him
بامن خوب است
it stand well with him
بامن خوب است
he treated me as a child
بامن مانند بچه رفتارکرد
Come along and keep me company.
بامن بیا تا تنها نباشم
He gave me a square deal .
بامن منصفانه معامله کرد
please do me a service
خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
She was off hand with me today.
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
am i right or wrong
ایامن درست میگویم یانه ایاحق بامن است یانه
grudge
کینه
bloody-minded
کینه کش
onomastic
کینه
unforgiving
کینه جو
grudges
کینه
rancor
کینه
hatred
کینه
grudged
کینه
grudged
لج کینه
venom
کینه
bloody-mindedness
کینه کش
bloody minded
کینه کش
rancorousness
کینه
grudges
لج کینه
enmity
کینه
vengeance
کینه
grudge
لج کینه
spitefulness
کینه
animosity
کینه
vindictive
کینه جو
rancour
کینه
pigeon livered
بی کینه
spite
کینه
revengeful
کینه توز
malignant
کینه جو بدخواه
implacable
کینه توز
inveterate
کینه امیز
out of spite
از روی کینه یا لج
maliciousness
کینه جوئی
spite
کینه ورزیدن
vindictiveness
کینه جوئی
spiteful
کینه توز
peeve
کینه غرض
despite
کینه ورزیدن
revengefulness
کینه جوئی
malignancy
کینه جویی
rancorousness
کینه ورزی
to bear enmity
کینه ورزیدن
grudgingly
از روی کینه یا لج
despiteous
کینه دار
vindictively
کینه جویانه
revengefully
کینه جویانه
maliciously
کینه جویانه
spitefully
از روی کینه و لج
vengeanee
کینه جوئی
virulent
تند کینه جو
vengeful
کینه توز
despiteful
کینه توز
virulently
تند کینه جو
malice
کینه توزی
vengefully
از روی کینه جوئی
venomous
سمی کینه توز
avenge
کینه جویی کردن
avenges
کینه جویی کردن
venge
کینه توزی کردن
avenged
کینه جویی کردن
avenging
کینه جویی کردن
revenges
کینه جویی کردن
revenge
کینه جویی کردن
wrathful
کینه جویی کردن
revenged
کینه جویی کردن
nemesis
کینه جویی انتقام
revenging
کینه جویی کردن
malignantly
کینه جویانه خبیثانه
rancorously
ازروی کینه وبغض
hating
بیزار بودن کینه ورزیدن
to take vengeance on a person
از کسی کینه جویی کردن
wrathful
عشق یا کینه خودرا اشکارکردن
to cut up rough
کینه جویی یا کج خویی کردن
To nurse a grudge against someone.
از کسی کینه بدل گرفتن
implacability
تسکین ناپذیری کینه توزی
hate
بیزار بودن کینه ورزیدن
hated
بیزار بودن کینه ورزیدن
dispiteous
نفرت اور کینه توز
hates
بیزار بودن کینه ورزیدن
blood feud
کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
he is ill with fever
تب دارد
chain
دارد.
hast
او دارد
has
دارد
he has a rage for money
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
there is a time for everything
دارد
are there any remarks?
دارد
he has worms
دارد
chains
دارد.
there is a rumour that
شهرت دارد که
the reason is two fold
دودلیل دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
virus
وجود دارد
god is
خداوجود دارد
it is usual with him
عادت دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
Windows GDI
بیتی دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
it has sides
سه پهلو دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
he has a maggot in his head
وسواس دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
viruses
وجود دارد
the probability is
احتمال دارد
he is fifty
تمام دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
walls have ears
گوش دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
well and good
باشد چه ضرر دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
the switch is on
برق جریان دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
he is f. of money
پول فراوان دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
length
خط با طول جر حرف دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
توجه لازم دارد
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com