Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (2 milliseconds)
English
Persian
roller
بام غلتان استوانه
rollers
بام غلتان استوانه
Other Matches
counter recoil cylinder
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
rolling
غلتان
the roller beette
گه غلتان
trundler
غلتان
tumbuy or dung
که غلتان گوگردانک
surges
موج غلتان
surged
موج غلتان
iceberg
توده یخ غلتان
icebergs
توده یخ غلتان
surge
موج غلتان
rolling plan
برنامه غلتان
icefall
توده یخ غلتان
moving average
میانگین غلتان
glacier
توده یخ غلتان
glaciers
توده یخ غلتان
scarab
تکه جواهر سوسک سرگین غلتان
logrolling
عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
moraine
سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
platten
استوانه
roller
استوانه
drummed
استوانه
platen
استوانه
rollers
استوانه
shafts
استوانه
shaft
استوانه
drum
استوانه
cylinder
استوانه
cylinders
استوانه
dog-wheel
استوانه
cannons
استوانه
cannon
استوانه
cylindroid
شبه استوانه
induction cylinder
استوانه القائی
guide cylinder
استوانه راهنما
recoil cylinder
استوانه دافع
stela
استوانه اوندی
revolving top
استوانه توزیع
access shaft
مدخل استوانه ای
wehnelt cylinder
استوانه ونلت
ruffini cylinder
استوانه روفینی
stele
استوانه اوندی
graduated cylinder
استوانه مدرج
cylindrically
بشکل استوانه
winches
استوانه تارکشی نخ
winching
استوانه تارکشی نخ
winched
استوانه تارکشی نخ
winch
استوانه تارکشی نخ
graduating
استوانه مدرج
graduates
استوانه مدرج
cylindroid
استوانه وار
driving sleeve
استوانه گرداننده
graduate
استوانه مدرج
spacer disk
استوانه توپر فلزی
drum
طبل کوس استوانه
stelar
دارای استوانه اوندی
drum
درام سیلندر استوانه
drum
فرف استوانه شکل
fust
[میله استوانه ای ستون ها]
dashpot
استوانه متعادل کننده
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
drummed
فرف استوانه شکل
motor tube
استوانه موتور موشک
rod
یاخته استوانه ای
[در چشم]
thin walled cylinder
استوانه جدار نازک
drum
[ستون استوانه شکل]
drummed
طبل کوس استوانه
Rod cell
یاخته استوانه ای
[در چشم]
replenisher
استوانه نافم روغن
cylindrical
دارای شکل استوانه
drummed
درام سیلندر استوانه
rundle
استوانه گردنده گوی
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
counterbore
خزینه دار کردن استوانه
warping head
استوانه چرخنده بکسل لنگر
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
beater mill
تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
trommel
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
bushes
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
fusarole
[حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
solenoid
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
kelly drive bushing
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com