English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
sideband باندهای جانبی
Other Matches
wave bands باندهای موج
amateur bands باندهای فرستنده تفننی
provider نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
laterad جانبی
lateral جانبی
adverse reaction اثر جانبی
by-effect اثر جانبی
spillover effect اثر جانبی
byeffect اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
accessory جانبی
sidelong جانبی
contour line خط جانبی
bilateral دو جانبی
unit وسیله جانبی
side chain زنجیر جانبی
aisle جانبی صحن
aisles جانبی صحن
lateral load بار جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
lateral shifts حرکت جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
lateral surface سطح جانبی
lateral fissure شیار جانبی
wing wall دیواره جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
oblique fire اتش جانبی
units وسیله جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
input/output وسیله جانبی
side effect اثر جانبی
accessory وسیله جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
sideways sum مجموع جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
side-effect اثر جانبی
side-effects نتیجه جانبی
side-effect نتیجه جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
side effect نتیجه جانبی
side circuit مدار جانبی
side friction اصطکاک جانبی
side group گروه جانبی
side reaction واکنش جانبی
side view نمای جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
side-effects اثر جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
by-effects آثار جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
byeffect نتیجه جانبی
byeffects اثرهای جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
end gable نمای جانبی
cross wind باد جانبی
by-effect نتیجه جانبی
adverse reaction نتیجه جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
lateral pressure فشار جانبی
adverse reactions آثار جانبی
side effects اثرهای جانبی
by-effects اثرهای جانبی
adverse reactions اثرهای جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
flank speed سرعت جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
lateral control کنترل جانبی
secondary effects آثار جانبی
side effects آثار جانبی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
lateral dominance برتری جانبی
peripheral دستگاه جانبی
byeffect عوارض جانبی
laterality برتری جانبی
byeffects آثار جانبی
devices وسیله جانبی
spillover effects آثار جانبی
i/o وسیله جانبی
device وسیله جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
sidelobe بیم جانبی رادار
processor پردازنده جانبی مخصوص
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
notch piers پایههای جانبی سرریز
crabs حرکت جانبی ناو
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
crab حرکت جانبی ناو
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
side tone صدای جانبی گوشی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
profile برش عمودی تصویر جانبی
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
lateral gain پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
bells and whistles صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
polled بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shortest تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
polls بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
shorter تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
stair towers turrets برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
formed وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
controllers سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
form وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
forms وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
enhancement امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
PCMCIA حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
loads فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
share برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shared استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shared برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shares استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shares برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
enhancing واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
share استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
enhances واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhanced واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
plotter وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com