Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
music mistress
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
Other Matches
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
tutoress
معلمه
ladify
بپایه بانویی رسیدن
ask for a lady's hand
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
pattern lady
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
nursery governess
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
soubrette
بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
music
موزیک
bands
قسمت موزیک
dead march
موزیک عزا
waltzing
موزیک و رقص
waltzes
موزیک و رقص
waltzed
موزیک و رقص
make music
موزیک ساختن
play music
موزیک ساختن
ambient music
موزیک متن
larghetto
موزیک ملایم
indiental music
موزیک همراه
background music
موزیک متن
background sound
موزیک متن
waltz
موزیک و رقص
band
قسمت موزیک
A military band.
دسته موزیک نظامی
bandmaster
رئیس دستهء موزیک
an airy music
ساز یا موزیک با روح
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
bandwagon
عرابهء دستهء موزیک سیار
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
the piping time
زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
march
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
ear for music
موسیقی
treble staff
موسیقی
treble clef
موسیقی
ragtime
در موسیقی
music
موسیقی
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
beats
ضربت موسیقی
beat
ضربت موسیقی
instrumentally
با الت موسیقی
instructor of music
مشاق موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
musical ability
توانش موسیقی
subdominant
نت چهارم موسیقی
carillon
زنگهای موسیقی
background sound
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
ambient music
موسیقی پس زمینه
background sound
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
ambient music
موسیقی متن
play music
موسیقی ساختن
make music
موسیقی ساختن
philharmonic
عاشق موسیقی
unvocal
بدون موسیقی
musical language
زبان موسیقی
musicality
برابری با موسیقی
musicality
ذوق موسیقی
musicalness
برابری با موسیقی
musicalness
ذوق موسیقی
musicology
موسیقی شناسی
chamber music
موسیقی مجلسی
noteless
غیر موسیقی
quire
گروه کر
[موسیقی]
musicologist
موسیقی شناس
pricks
نقطه نت موسیقی
disco
موسیقی دیسکو
boogies
موسیقی بوگی
ragtime
موسیقی ضربی
boogies
موسیقی راک
music hall
سالن موسیقی
music halls
سالن موسیقی
boogieing
موسیقی بوگی
opus
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
concertos
قطعه موسیقی
musician
موسیقی دان
musical instruments
الت موسیقی
musical instrument
الت موسیقی
pricking
نقطه نت موسیقی
pricked
نقطه نت موسیقی
prick
نقطه نت موسیقی
forte
موسیقی بلند
fortes
موسیقی بلند
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
carillons
زنگهای موسیقی
computer music
موسیقی کامپیوتری
discos
موسیقی دیسکو
jazz
موسیقی جاز
musicians
موسیقی دان
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
boogied
موسیقی راک
boogie
موسیقی بوگی
euterpe
الهه موسیقی
fa
چهارمین نت موسیقی
boogie
موسیقی راک
boleros
موسیقی بولرو
boogied
موسیقی بوگی
boogieing
موسیقی راک
soundtrack
موسیقی ضبط شده
soundtracks
موسیقی ضبط شده
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
band
دستهء موسیقی اتحاد
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
wind instruments
الات موسیقی بادی
serenades
قطعه موسیقی عاشقانه
serenade
قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded
قطعه موسیقی عاشقانه
serenading
قطعه موسیقی عاشقانه
octave
نتهای هشتگانه موسیقی
bands
دستهء موسیقی اتحاد
octaves
نتهای هشتگانه موسیقی
wind instrument
الات موسیقی بادی
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
musically
مطابق اصول موسیقی
bandsmen
عضو دستهء موسیقی
bandsman
عضو دستهء موسیقی
dulcet
نوعی الت موسیقی
castanet
یک نوع الت موسیقی
duos
اواز یا موسیقی دونفری
duo
اواز یا موسیقی دونفری
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
reed
الت موسیقی بادی
lyrical
غزلی موسیقی یا شعربزمی
noting
اهنگ صدا نت موسیقی
notes
اهنگ صدا نت موسیقی
note
اهنگ صدا نت موسیقی
duet
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duets
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
chiming
ترتیب زنگهای موسیقی
plainsong
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
chime
ترتیب زنگهای موسیقی
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
tablature
نوعی علائم موسیقی
postlude
قطعه موسیقی پایان
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
melodies
صدای موسیقی نوا
melody
صدای موسیقی نوا
symphony
قطعه طولانی موسیقی
immusical
خارج ازقواعد موسیقی
glockenspiel
نوعی الت موسیقی
gavotte
موسیقی این رقص
gavote
موسیقی این رقص
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
etude
قطعهء موسیقی کوتاه
medley
قطعه موسیقی مختلط
medleys
قطعه موسیقی مختلط
banstand
محل دستهء موسیقی
chimes
ترتیب زنگهای موسیقی
kettledrums
کوسها
[ساز موسیقی]
kettledrums
دهل ها
[ساز موسیقی]
timpani
دهل ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpano
دهل
[ساز موسیقی]
anvil
سندان
[آلت موسیقی]
march
موسیقی نظامی یا مارش
marched
موسیقی نظامی یا مارش
timpani
کوسها
[ساز موسیقی]
marches
موسیقی نظامی یا مارش
chimed
ترتیب زنگهای موسیقی
marching
موسیقی نظامی یا مارش
timpano
کوس
[ساز موسیقی]
stroke
[guitar]
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
playing
الت موسیقی نواختن
to play
[the]
harp
چنگ زدن
[موسیقی]
to harp
چنگ زدن
[موسیقی]
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
plays
الت موسیقی نواختن
play
الت موسیقی نواختن
played
الت موسیقی نواختن
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
orpheus
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
cithara
یکنوع الت موسیقی قدیمی
harmonicas
الت موسیقی شبیه سنتور
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com