English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
materfamilas بانوی خانه
materfamilias بانوی خانه
mistress of the house بانوی خانه
Search result with all words
mothers help زنی که بانوی خانه رادرپرستاری کودکانش یاری میکند
Other Matches
Madonna بانوی من
Madonnas بانوی من
mistress of the seas بانوی دریاها
baronesses بانوی بارون
viscountesses بانوی ویکنت
viscountess بانوی ویکنت
saleswoman بانوی فروشنده
baroness بانوی بارون
viscountcy بانوی ویکنت
duchesses بانوی دوک
duchess بانوی دوک
saleswomen بانوی فروشنده
signora بانوی محترمه
rectrix بانوی کشیش بخش
chatelain بانوی حاکم قلعه
hostess زن مهماندار بانوی صاحبخانه
hostesses زن مهماندار بانوی صاحبخانه
guinevere زن ارتورپادشاه و بانوی لنسلت
congresswomen بانوی عضو کنگره امریکا
congresswoman بانوی عضو کنگره امریکا
matron of honor بانوی محترمه ملازم عروس
peeresses زوجه سناتور بانوی اشرافی
peeress زوجه سناتور بانوی اشرافی
lady paramount بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
her house خانه اش
double-fronted خانه دو در
pied-a-terre خانه
her house خانه ان زن
houseless بی خانه
dwellings خانه
tersellated خانه خانه
cell خانه
dwelling خانه
checkered خانه خانه
houseroom جا در خانه
domicile خانه
rooms خانه
room خانه
domiciles خانه
cellular خانه خانه
roommate هم خانه
within doors در خانه
cloisonne خانه خانه
pigeon-holes خانه
alveolate خانه خانه
housing خانه ها
honeycombs خانه خانه
cellulated خانه خانه
pigeon hole خانه
roommates هم خانه
shacks خانه
shack خانه
furnace house خانه
cells خانه
door-to-door خانه به خانه
honeycomb خانه خانه
door to door خانه به خانه
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
pieds-a-terre خانه
pigeon-hole خانه
sockets خانه
homes خانه
housed خانه
lar خانه
house خانه
socket خانه
lares خانه
quarterage خانه
i was under his roof در خانه
houses خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
home خانه
materfamilias زن خانه
brick yard اجرپز خانه
active cell خانه کاری
onstead خانه رعیتی
departments وزارت خانه
department وزارت خانه
onstead خانه با متعلقات
bawdy house فاحشه خانه
bindery صحاف خانه
boathouse قایق خانه
boathouses قایق خانه
butler pantry ابدار خانه
home-grown محصول خانه
homeowner صاحب خانه
wash house رختشوی خانه
cabana خانه کوچک
notbility خانه داری
baby house عروسک خانه
poor house مسکین خانه
bawdy house جنده خانه
bordel فاحشه خانه
poor house گدا خانه
vegetable soil خانه باغی
pinacotheca نگار خانه
tower house خانه برجی
bookbindery صحاف خانه
wanigan خانه سیار
alveolus شش خانه حبابچه
armory اسلحه خانه
pigeonhole خانه قفسه
statehouse خانه ملت
mobile homes خانه متحرک
photographer's studio عکاس خانه
domestic خانه دار
boy خانه شاگرد
boys خانه شاگرد
furniture اثاث خانه
cottage خانه روستایی
cottages خانه روستایی
orphon a یتیم خانه
mobile home خانه متحرک
houseboy خانه شاگرد
pest house خسته خانه
statehouses خانه ملت
pesthouse خسته خانه
farm house خانه رعیتی
farmhouse خانه رعیتی
farmhouses خانه رعیتی
houseproud دلخوش به خانه
houseproud خانه سرفراز
houseboys خانه شاگرد
houseboat خانه قایقی
orphan asylum یتیم خانه
opposite the house روبروی خانه
canteen سفره خانه
canteens سفره خانه
observatories رصد خانه
observatory رصد خانه
menage خانه داری
builder خانه ساز
builders خانه ساز
homeowners صاحب خانه
house arrest بازداشت در خانه
houseboats خانه قایقی
refineries تصفیه خانه
refinery تصفیه خانه
schoolhouse خانه مدیراموزشگاه
opposite to the house روبروی خانه
opposite the house مقابل خانه
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
toll house راهدار خانه
lake0dwelling خانه دریاچهای
keep house در خانه ماندن
secretariate دبیر خانه
home born خانه زاد
spence ابدار خانه
insectary حشره خانه
homebred خانه پرورده
telephone station تلفن خانه
homemaker خانه دار
teahouse چای خانه
keep in در خانه ماندن
the house over the way خانه روبرو
fuse block خانه فیوز
gambling house قمار خانه
gaming house قمار خانه
kibitka خانه تاتار
goodwife کدبانوی خانه
three doors of سه خانه انسوتر
grummet شاگرد خانه
safe house خانه امن
gynaeceum خانه اندرونی
insectarium حشره خانه
spense ابدار خانه
i wrote home برای خانه
house work خانه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com