English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English Persian
commercial banks بانکهای بازرگانی
Other Matches
information banks بانکهای اطلاعاتی
member banks بانکهای عضو
federal banks بانکهای فدرال
investment banks بانکهای سرمایه گذاری
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
eurocheque چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
trading بازرگانی
trade بازرگانی
emporetic بازرگانی
mercantile بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
merchantry بازرگانی
commercial بازرگانی
commerce بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
traded بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
idiograph نشان بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
commercial attache وابسته بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
commercial tax مالیات بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
maritime commerce بازرگانی دریایی
trade deficit کسری بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
quasi commercial نیمه بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
business activity فعالیت بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
businesses کسب و کار بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com