Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
data bank
بانک اطلاعات
data banks
بانک اطلاعات
Other Matches
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giros
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giro
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
checked
چک بانک
bank
بانک
check
چک بانک
banks
بانک
checks
چک بانک
bank of deposit
بانک پس انداز
bank failures
ورشکستگی بانک
bank
بانک ضرابخانه
bank asset
دارائی بانک
authorized bank
بانک مجاز
bank bill
برات بانک
world bank
بانک جهانی
bank overdraft
بدهی به بانک
clearing banks
بانک پس انداز
national bank
بانک ملی
mortgage bank
بانک رهنی
monopoly bank
بانک انحصاری
memory bank
بانک حافظه
development bank
بانک توسعه
loan bank
بانک استقراضی
loan bank
بانک وامی
bankers
بانک دار
banker
بانک دار
clearing bank
بانک پس انداز
piggy bank
<idiom>
بانک کوچک
bank stock
سهام بانک
bankbill
برات بانک
bankbook
کتابچه بانک
bankroll
سرمایه بانک
state bank
بانک دولتی
state bank
بانک استان
central bank
بانک مرکزی
shroff
بانک دار
saving bank
بانک پس انداز
remitting bank
بانک واگذارنده
germplasm bank
بانک گونه ها
merchant banks
بانک بازرگانی
bank rate
نرخ بانک
data bank
بانک داده ها
data bank
بانک اطلاعاتی
data banks
بانک داده ها
data banks
بانک اطلاعاتی
merchant bank
بانک بازرگانی
bank
در بانک گذاشتن
banks
بانک ضرابخانه
banks
در بانک گذاشتن
intermediary bank
بانک میانجی
account
حساب داشتن در بانک
approved bank
بانک تایید شده
deposits
به حساب بانک گذاشتن
croupiers
کمک صاحب بانک
deposit
به حساب بانک گذاشتن
croupier
کمک صاحب بانک
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
export import bank
بانک صادرات واردات
presenting bank
بانک ارائه کننده
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
paying bank
بانک پرداخت کننده
issuing bank
بانک گشاینده اعتبار
issuing bank
بانک صادر کننده
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
negotiating bank
بانک معامله کننده
confirming bank
بانک تائید کننده
collecting bank
بانک وصول کننده
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
bankable
قابل پذیرش در بانک
bankable
نقد شدنی در بانک
accepting bank
بانک قبولی نویس
advising bank
بانک ابلاغ کننده
to pay in
بحساب بانک گذاشتن
to place money in the bank
پول در بانک گذاشتن
bank of issue
بانک ناشر اسکناس
accepting bank
بانک قبول کننده
bank balance sheet
تراز نامه بانک
stakeholder
نگهدارنده بانک در قمار
Where is the nearest bank?
نزدیکترین بانک کجاست؟
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
bank for international settlements
بانک پرداختهای بین المللی
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
banks
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
time deposits
مطالبه نقدی موجل از بانک
blood banks
بانک جمع اوری خون
stop payment
دستور عدم پرداخت چک به بانک
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
blood bank
بانک جمع اوری خون
Bank for International Settlements
[BIS]
بانک تسویه پرداخت بین المللی
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
bank
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
This check is on bank Melli .
این چه بعهده بانک ملی است
banks
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
cancelled cheque
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
Does the bank acknowledge your signature ?
آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
big five
پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
inclearing
همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
bank giro
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
break the bank
<idiom>
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
atm
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
sideways ROM
نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
information
اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
witting
اطلاعات
intelligence
اطلاعات
data
اطلاعات
[pieces of]
information
اطلاعات
data processing
پرورش اطلاعات
stationary information
اطلاعات لایتغیر
budget data
اطلاعات بودجه
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
basic data
اطلاعات اولیه
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
intelligence
اطلاعات نظامی
data element
عناصر اطلاعات
data element
جزئیات اطلاعات
technical data
اطلاعات فنی
information technology
تکنولوژی اطلاعات
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
wrong information
اطلاعات نادرست
data communication
انتقال اطلاعات
spial officer
افسرتجسس و اطلاعات
data processing
امایش اطلاعات
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical intelligence
اطلاعات مهم
pemmican
اطلاعات خلاصه
perfect information
اطلاعات کامل
combatintelligence
اطلاعات رزمی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
dissemination
پخش اطلاعات
public information
اطلاعات عمومی
data processing
تهیه اطلاعات
data base
مبنای اطلاعات
records available
اطلاعات موجود
spial
کسب اطلاعات
disinformation
اطلاعات دورغ
info
مخفف اطلاعات
Ministry of Information .
وزارت اطلاعات
leakage of information
نشت اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
information on demand
اطلاعات با تقاضا
keep up with the news
<idiom>
حفظ اطلاعات
information desk
میز اطلاعات
information office
دفتر اطلاعات
handout
برگه اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com