Dictiornary-Farsi | باچشم پوشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 62 (5 milliseconds)

English	Persian
obliviously	باچشم پوشی


Other Matches

winked	باچشم اشاره کردن
winks	باچشم اشاره کردن
winking	باچشم اشاره کردن
wink	باچشم اشاره کردن
peeps	باچشم نیم باز نگاه کردن
peeping	باچشم نیم باز نگاه کردن
peeped	باچشم نیم باز نگاه کردن
peep	باچشم نیم باز نگاه کردن
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
opercular	سر پوشی
planking	تخته پوشی
gloze	عیب پوشی
glozing	پرده پوشی
dandyism	شیک پوشی
abnegation	چشم پوشی
connivance	چشم پوشی
ligation	لیگاند پوشی
renunciation	چشم پوشی
condonation	چشم پوشی
up front	بیپرده پوشی
waiver	چشم پوشی
renouncement	چشم پوشی
opaqueness	پشت پوشی
obliviousness	چشم پوشی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .	عیب پوشی کردن
furring	تخته پوشی دولا
dandify	شیک پوشی کردن
to blanch over	پرده پوشی کردن
eonism	مبدل پوشی جنسی
glozingly	ازراه عیب پوشی
transvestism	مبدل پوشی جنسی
negligible	قابل چشم پوشی
waive	چشم پوشی کردن
waived	چشم پوشی کردن
waives	چشم پوشی کردن
secrecy	راز پوشی پوشیدگی
connive	چشم پوشی کردن
connived	چشم پوشی کردن
connives	چشم پوشی کردن
conniving	چشم پوشی کردن
ignoring	چشم پوشی کردن
condoning	چشم پوشی کردن از
condoned	چشم پوشی کردن از
condone	چشم پوشی کردن از
ignored	چشم پوشی کردن
ignores	چشم پوشی کردن
ignore	چشم پوشی کردن
condones	چشم پوشی کردن از
planking	تخته پوشی چوب فرش
glasnost	صراحت و احتراز از پرده پوشی
mumming	نقاب پوشی و لال بازی
NMI	وقفه غیرقابل چشم پوشی
renunciative	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
overlooking	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlook	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day <idiom>	تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
condonation	اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
planking	تخته پوشی تخته بندی