English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
English Persian
to sail a sea باکشتی عبورکردن ازدریا
Other Matches
pass عبورکردن
passed عبورکردن
passes عبورکردن
repass دوباره عبورکردن
shallow fording عبورکردن از گدار اب
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
imbark باکشتی بودن
embarcation حمل باکشتی
embarcation عزیمت باکشتی
waterline خط بر خورد اب باکشتی
shippable قابل حمل باکشتی
shipper حمل کمننده کالا باکشتی
ship باکشتی فرستادن یا حمل کردن
shipment کالای حمل شده باکشتی
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
shipments کالای حمل شده باکشتی
ships باکشتی فرستادن یا حمل کردن
how many day's sail is it? چند روز راه است باکشتی
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
steamboat قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
sailed باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com