Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
eight bit system
بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است
Other Matches
dibit
عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است
masks
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
two's complement
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
mask
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
inverts
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverting
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
invert
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
dyadic operation
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
bipolar
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
bras
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
binary
دودویی
two scale
دودویی
row binary
دودویی سطری
heaps
درخت دودویی
binary cell
سلول دودویی
pure binary
دودویی محض
chinese binary
دودویی چینی
column binary
دودویی ستونی
binary chop
جستجوی دودویی
binary point
ممیز دودویی
binary variable
متغیر دودویی
binary deck
دستینه دودویی
binary counter
شمارنده دودویی
binary coded
به رمز دودویی
binary code
رمز دودویی
binary arithmetic
حساب دودویی
binary card
کارت دودویی
binary digit
رقم دودویی
binary loader
انباشتگر دودویی
binary number
عدد دودویی
binary tree
درخت دودویی
binary tape
نوار دودویی
heap
درخت دودویی
heaping
درخت دودویی
binary operation
عمل دودویی
bit
رقم دودویی
bits
رقم دودویی
binary numeral
رقم دودویی
binary cell
یاخته دودویی
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
binary synchronous communication
ارتباطات همزمان دودویی
binary arithmetic operation
عملکرد ریاضی دودویی
equivalent binary digits
ارقام دودویی هم ارز
binary coded decimal
دهدهی به رمز دودویی
binary number system
سیستم عددنویسی دودویی
complement
تبدیل یک عدد دودویی
complement
معکوس یک عدد دودویی
binary notation
نشان گذاری دودویی
row binary card
کارت دودویی سطری
one's complement
معکوس یک عدد دودویی
complementing
معکوس یک عدد دودویی
complementing
تبدیل یک عدد دودویی
sequences
مجموعهای از ارقام دودویی
sequence
مجموعهای از ارقام دودویی
complements
تبدیل یک عدد دودویی
complemented
معکوس یک عدد دودویی
complemented
تبدیل یک عدد دودویی
complements
معکوس یک عدد دودویی
bisync
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
inverts
تغییر اعداد در محیط دودویی
reflected binary code
رمز دودویی منعکس شده
invert
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting
تغییر اعداد در محیط دودویی
bsc
SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
complementing
رقم دودویی که مکمل شده است
complements
رقم دودویی که مکمل شده است
complemented
رقم دودویی که مکمل شده است
complement
رقم دودویی که مکمل شده است
packs
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
pack
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
logic
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
double dabble
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ebcdic
سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
decoder
نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند
symbolically
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
bit
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
bits
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
objects
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
boolean operation
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
symbolic
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
encoding
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
check
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
bipolar
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
odder
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
oddest
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
American Standard Code for Information Interchange
کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
checks
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checked
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
odd
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
bcd
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
constants
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
filters
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
constant
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
parity
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
even
روش بررسی خطا که فقط اعداد دودویی زوج را در هر کلمه ارسال میکند
boolean operation
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
logic
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
mos
حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
complement
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
basic
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basics
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
complementing
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
telephoned
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
telephones
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephoning
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephone
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
loader
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
endomorphy
تشکیل
endomorphism
تشکیل
entelechy
تشکیل
establishments
تشکیل
establishment
تشکیل
incorporation
تشکیل
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decisions
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
antitrust
مخالف تشکیل
argillaceous
تشکیل شده از رس
embryogeny
تشکیل جنین
hematopoiesis
تشکیل خون
enthalpy of formation
انتالپی تشکیل
organizing
تشکیل دادن
organizes
تشکیل دادن
capital formation
تشکیل سرمایه
embryogen
تشکیل جنین
antidim
مایع ضد تشکیل مه
vacuolation
تشکیل حفره
former
تشکیل دهنده
form
تشکیل دادن
umbilication
تشکیل ناف
formed
تشکیل دادن
forms
تشکیل دادن
tournament
تشکیل مسابقات
tournaments
تشکیل مسابقات
formative
تشکیل دهنده
ossification
تشکیل استخوان
to erect into
تشکیل دادن از
the house went into secret session
تشکیل داد
annulation
تشکیل حلقه
formation
صف ارایی تشکیل
formation constant
ثابت تشکیل
gleization
تشکیل خاک رس
siltation
تشکیل لجن
sacculation
تشکیل کیسه
preformation
تشکیل قبلی
constituted
تشکیل دادن
placentation
تشکیل جفت
osteogenesis
تشکیل استخوان
orogenesis
تشکیل کوه
bonding
تشکیل پیوند
stratification
تشکیل طبقات
strobilation
تشکیل رشته
heat of formation
گرمای تشکیل
constitute
تشکیل دادن
metamerism
تشکیل حلقهای
constitutes
تشکیل دادن
constituting
تشکیل دادن
organisers
تشکیل دهنده
foetation
تشکیل جنین
sporogeny
تشکیل هاگ
organizer
تشکیل دهنده
stratification
تشکیل چینه
fibrillation
تشکیل الیاف
organises
تشکیل دادن
flagellation
تشکیل تاژک
organising
تشکیل دادن
organizers
تشکیل دهنده
sporogenesis
تشکیل هاگ
organize
تشکیل دادن
spermatogenesis
تشکیل نطفه
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
excess
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
parity
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
excesses
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
actual address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
specific code
کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
bond formation energy
انرژی تشکیل پیوند
gang
جمعیت تشکیل دادن
molar heat of formation
گرمای مولی تشکیل
molar enthalpy of formation
انتالپی مولی تشکیل
rate of capital formation
نرخ تشکیل سرمایه
unformed
تشکیل نشده ناساخت
venues
محل تشکیل دادگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com