Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English
Persian
most significant bit
با ارزش ترین بیت
Search result with all words
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
most significant digit
با ارزش ترین رقم
Other Matches
nethermost
پایین ترین زیر ترین
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
backmost
پس ترین
leftmost
سمت چپ ترین
undermost
زیر ترین
aftmost
عقب ترین
least significant
کم اهمیت ترین
nethermost
پست ترین
lower most
پایین ترین
lowermost
پایین ترین
undermost
پایین ترین
lowest
پایین ترین
most significant
پراهمیت ترین
more like;most like
شبیه ترین
midmost
میان ترین
proto
مهم ترین
middlemost
میان ترین
meritorious
شایسته ترین
driest
خشک ترین
topmost
اعلی ترین
furthest
پیشرفته ترین
rightmost
راست ترین
eldest
مسن ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
backmost
عقب ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
bottommost
پایین ترین
westernmost
غربی ترین
arrant
بدنام ترین
best
عظیم ترین
foremost
پیش ترین
drier
: خشک ترین
downmost
پایین ترین
lattermost
عقب ترین
rearmost
عقب ترین
lattermost
پست ترین
hindmost
عقب ترین
best
شایسته ترین پیشترین
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
top flight
اعلی ترین مرتبه
tenth rate
پایین ترین درجه
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
bottom price
پائین ترین قیمت
neap
خفیف ترین جزر و مد
neap tide
پائین ترین جزر و مد
tenth rate
از پایین ترین جنس
tick
سخت ترین مرحله
aftermost
عقب ترین واپسین
royal road
اسان ترین راه
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
next
نزدیک ترین پس ازان
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
innermost
داخلی ترین دراعماق
eastermost
شرقی ترین نقطه
full-backs
عقب ترین بازی کن
easternmost
شرقی ترین نقطه
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
lsb
کم اهمیت ترین بیت
full-back
عقب ترین بازی کن
ticked
سخت ترین مرحله
ticks
سخت ترین مرحله
fullback
جای عقب ترین بازی کن
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
primitive data type
ساده ترین شکل داده
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
curtal step
پایین ترین پله پلگان
last
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
curtail step
پایین ترین پله پلگان
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
naught
بی ارزش
low grade
کم ارزش
low level
کم ارزش
shotten
بی ارزش
market value
ارزش
picayubnish
بی ارزش
picayune
بی ارزش
treasure
با ارزش
worthless
بی ارزش
trivalence
سه ارزش
trivalency
سه ارزش
good for nothing
بی ارزش
worthiness
ارزش
fustian
بی ارزش
worm eaten
بی ارزش
no par
بی ارزش
regardant
با ارزش
unvalued
بی ارزش
rewarding
پر ارزش
junky
بی ارزش
small change
کم ارزش
brummagem
کم ارزش
brummagem
بی ارزش
big ticket
با ارزش
price
ارزش
cost
ارزش
rubbish
بی ارزش
prices
ارزش
punks
بی ارزش
valueless
بی ارزش
avail
ارزش
valuing
ارزش
punk
بی ارزش
worth
ارزش
worth
با ارزش
raffish
بی ارزش
value
ارزش
values
ارزش
loan value
ارزش استقراض
loan value
ارزش وام
limiting value
ارزش نهایی
loss of value
افت ارزش
logical value
ارزش منطقی
manufacture cost
ارزش ساخت
man friday
کمک با ارزش
value in use
ارزش استفاده
maintenance cost
ارزش نگهداری
use value
ارزش استعمال
valuably
بطور با ارزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com