English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
English Persian
hold up با اسلحه سرقت کردن
hold-up با اسلحه سرقت کردن
hold-ups با اسلحه سرقت کردن
Other Matches
steals به سرقت بردن یا سرقت کردن
steal به سرقت بردن یا سرقت کردن
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
housebreak سرقت کردن
lifted سرقت کردن
commit theft سرقت کردن
lift سرقت کردن
lifts سرقت کردن
purlion سرقت کردن
affricate سرقت کردن
lifting سرقت کردن
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
kidnap ادم سرقت کردن
kidnaps ادم سرقت کردن
burglarize سرقت مسلحانه کردن
kidnapped ادم سرقت کردن
burglarized سرقت مسلحانه کردن
burglarizes سرقت مسلحانه کردن
snaffle دزدیدن سرقت کردن
attempting to steal شروع کردن به سرقت
burglarizing سرقت مسلحانه کردن
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to sight gun نشان کردن اسلحه
to decommission weapons اسلحه ها را غیردایر کردن
ranging تنظیم کردن اسلحه
to pack a weapon [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing [heat] [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon اسلحه ای با خود حمل کردن
to call to arms اعلام دست به اسلحه کردن
cant اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
boresight میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
nobble سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbling سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbled سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbles سرقت کردن سواستفاده کردن
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
thefts سرقت
affrication سرقت
stealing سرقت
larceny سرقت
dishonest removal of property سرقت
robberies سرقت
thievery سرقت
theft, pilferage, non delivery سرقت
tpnd سرقت
robbery سرقت
housebreaking سرقت
theft سرقت
heist دزدی سرقت
heists دزدی سرقت
lifted سرقت ترقی
kleptomania جنون سرقت
kleptomaniac عاشق سرقت
aggravated theft سرقت مشدد
kleptomaniacs عاشق سرقت
open theft سرقت مشهود
kidnapping سرقت و دزدیدن
lift سرقت ترقی
lifts سرقت ترقی
attempted theft شروع به سرقت
stealer مرتکب سرقت
attempted theft سرقت ناتمام
contructive larcency سرقت اعتباری
prowl تکاپو سرقت
prowled تکاپو سرقت
prowls تکاپو سرقت
duff سرقت گوسفند
grand larceny سرقت کبیره
prowling تکاپو سرقت
grand larceny سرقت عظیم
banditry سرقت مسلح
lifting سرقت ترقی
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
expilation سرقت مقرون به ازار
sacrilege سرقت ازاماکن مقدسه
pirate disc نسخه سرقت شده
pirate copy نسخه سرقت شده
plagiarism سرقت تالیفات یا اختراعات
grand larceny سرقت اموال پرقیمت
software piracy سرقت نرم افزاری
stick up سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick-up سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick-ups سرقت مسلحانه سربرافراشتن
pirated edition نسخه سرقت شده
robbery سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies سرقت مقرون به ازار یاتهدید
weapon اسلحه
armless بی اسلحه
weapons اسلحه
unarmed بی اسلحه
bare handed بی اسلحه
joyrides سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyride سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
Ten firearms . ده قبضه اسلحه
armoury اسلحه قوزخانه
weaponary مربوط به اسلحه
weapons اسلحه حربه
thumb شستی اسلحه
triggered ماشه اسلحه
Elaborate اسلحه بزرگ
safety lock ضامن اسلحه
trigger ماشه اسلحه
piece اسلحه گرم
maximum range بردنهایی اسلحه
armorer اسلحه ساز
firearms اسلحه گرم
misfired گیرکردن اسلحه
armourer اسلحه ساز
heavy armed سنگین اسلحه
armory اسلحه خانه
ordnance اسلحه ومهمات
misfire گیرکردن اسلحه
cold steel اسلحه سرد
triggers ماشه اسلحه
repeating firearm اسلحه خودکار
armouries اسلحه قوزخانه
weapon اسلحه حربه
armouries اسلحه خانه
armoury اسلحه خانه
d. armour اسلحه دفاع
arm of precision اسلحه دقیق
firearm اسلحه گرم
fire arms اسلحه ی گرم
side arm اسلحه کمری
antiaircraft اسلحه ضد هوایی
arm اسلحه گرم
thumbing شستی اسلحه
stoppage گیر در اسلحه
thumbed شستی اسلحه
thumbs شستی اسلحه
shooting iron اسلحه گرم
holsters جلد اسلحه
stoppages گیر در اسلحه
holster جلد اسلحه
weaponry اسلحه سازی
pieces اسلحه گرم
light armed سبک اسلحه
single shot اسلحه تک تیر
misfires گیرکردن اسلحه
side arms اسلحه کمری
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
missiles اسلحه پرتاب کردنی
lift fire زیادکردن برد اسلحه
light infantry پیاده سبک اسلحه
biathlon اسکی صحرانوردی با اسلحه
cleaning rod سمبه نظافت اسلحه
magazines مخزن خشاب اسلحه
velite سرباز سبک اسلحه
magazine مخزن خشاب اسلحه
disassemble بازکردن اسلحه یا موتور
armory کارخانهء اسلحه سازی
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
muzzles دهانه لوله اسلحه
armorer نگهبان اسلحه زراد
missile اسلحه پرتاب کردنی
muzzled دهانه لوله اسلحه
stock دسته ابزار و اسلحه
muzzle دهانه لوله اسلحه
to decommission weapons اسلحه ها را از کار انداختن
poppers اسلحه صدا دار
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
popper اسلحه صدا دار
To lay down ones arms . اسلحه رابزمین گذاشتن
muzzling دهانه لوله اسلحه
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
bores قطر داخلی لوله اسلحه
arm اسلحه دستهء صندلی یا مبل
gun-running واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
bore قطر داخلی لوله اسلحه
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one . بروی کسی اسلحه کشیدن
gun running واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
caliber قطر داخلی لوله اسلحه
freed کمی محدودیت نوع اسلحه
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
clangs صدای بهم خوردن اسلحه
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
firing pin سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
light horse سوار نظام سبک اسلحه
clanging صدای بهم خوردن اسلحه
clanged صدای بهم خوردن اسلحه
frees کمی محدودیت نوع اسلحه
clang صدای بهم خوردن اسلحه
waifs اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com