Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
I wont buy it at this price .
با این قیمت آنرا نخواهم خرید
Other Matches
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
buying price
قیمت خرید
bulls
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
i will not go
نخواهم رفت
he says
نخواهم رفت
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
I wont budge an inch.
من که از جایم تکان نخواهم خورد
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
i will do my possible
هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
I wont be bullied . Iwont cringe to power. I refuse to brow-beaten To use force(violence).
زیر بار زور نخواهم رفت
nothing doing
<idiom>
مطمئنا هیچ ،من انجامش نخواهم داد
Not on your life !
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
On my way home. . .
اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
order
خرید سفارش خرید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
No, I don't like it.
نه، آنرا نمیخواهم.
I leave it in your care .
آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me .
آنرا به من تکلیف کردند
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
you shoud rinse it in lukewarm water.
در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Leave it tI'll tomorrow morning .
آنرا بگذارتا فردا صبح
Wrap it up in gift paper.
آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Get it to me before Friday .
قبل از جمعه آنرا به من برسان
Enter it in the books .
آنرا دردفاتر وارد کنید
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
I bought it on your recommendation.
بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
It is yours the asking.
اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
Can you prove it to me?
آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
I bought it on the recommendation of a friend.
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
You cannot have it both ways .
<proverb>
نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w.
<proverb>
دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
flocked rug
[فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
retrofit
وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
hardware
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
users
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
initialization
مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
speeches
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speech
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
printed
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
fractal
<adv.>
<noun>
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
alpha channel
هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
mouses
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
ground adjustable propeller
ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
mouse
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
add-on
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
vga
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
add-ons
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
roundest
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
readers
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
Mandlebrot set
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
anti-
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
isolates
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
terminate and stay resident program
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
bond servant
زر خرید
procurement
خرید
shopping
خرید
underwritten
خرید
buy
خرید
purchases
خرید
purchased
خرید
purchase
خرید
buys
خرید
underwrote
خرید
underwrite
خرید
underwrites
خرید
underwriting
خرید
buying
خرید
bondwoman
زن زر خرید
purchasing
خرید
point
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hotter
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hot
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
viewer
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewers
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
purchase rate
نرخ خرید
bargain
خرید ارزان
bid
پیشنهاد خرید
lump sum purchase
خرید یکجا
redemption
باز خرید
bids
پیشنهاد خرید
bulk buying
خرید فله
lump sum purchase
خرید کلی
forward purchase
خرید سلف
field buying
خرید در صحرا
dear bought
گران خرید
procurement cycle
دوره خرید
credit purchase
خرید نسیه
counter purchase
خرید متقابل
purchasable
باب خرید
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
پیمان خرید
purchase order
دستور خرید
purchase order
سفارش خرید
forward purchase
پیش خرید
forward purchasing
پیش خرید
local purchase
خرید از محل
local purchase
خرید محلی
local procurement
خرید محلی
monopolist
انحصار خرید
monopsony
انحصار خرید
impulse buying
خرید بی مقدمه
offer to purchase
پیشنهاد خرید
open purchase
خرید ازاد
futures exchange
خرید اتی
oniomania
جنون خرید
purchase requisition
درخواست خرید
short covering
پیش خرید
buying rate
نرخ خرید
nundination
خرید و فروش
buying and selling
خرید و فروش
buyers market
بازار خرید
buyer's market
بازار خرید
blanket buying
خرید کلی
to make a purchase
خرید کردن
advance purchase
خرید سلف
purchasing office
قسمت خرید
acquisition authority
اجازه خرید
coemption
خرید کل محصول
regional purchase
خرید محلی
purchasing analyst
تحلیل گر خرید
purchasing department
قسمت خرید
purchasing department
دفتر خرید
purchasing office
دفتر خرید
purchasing officer
مامور خرید
purchasing officer
مسئول خرید
purchasing patterns
الگوی خرید
conditions of purchase
شرایط خرید
rebuy
خرید مکرر
redemption yield
بازده خرید
achate
عقیق خرید
buys
خرید کردن
shopping basket
سبد خرید
hire purchase
خرید اقساطی
shopping cart
گاری خرید
corners
خرید یکجا
buy
خرید کردن
real estate
خرید زمین
dealing
خرید و فروش
corner
خرید یکجا
businesses
خرید یا فروش
business
خرید یا فروش
purchasing power
توان خرید
cornering
خرید یکجا
purchasing power
قدرت خرید
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
neural network
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
unmoderated list
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
purchasing power parity
برابری قدرت خرید
hedged
خرید و فروش تامینی
saleable
قابل خرید معاملهای
hedges
خرید و فروش تامینی
purchasing power of money
قدرت خرید پول
salable
قابل خرید معاملهای
purchasing research
تحقیق در خصوص خرید
real purchasing power
قدرت خرید واقعی
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
real account
حساب خرید املاک
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
call option
خرید به شرط خیار
hedging
خرید و فروش تامینی
Examine it first before buying.
قبل از خرید امتحانش کن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com