Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
Other Matches
Thank you for your efforts.
با تشکر برای تلاش شما.
Thank you for your support
با تشکر برای حمایت شما.
Thank you for your support
با تشکر برای پشتیبانی شما.
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
thankyous
تشکر
gratefully
با تشکر
thank
تشکر
thanked
تشکر
thanking
تشکر
thankyou
تشکر
acknowledgment
تشکر
gramercy
تشکر
thankfulness
تشکر
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
i thank you be half of
از طرف ... تشکر می کنم
A bare (thank you ) .
یک تشکر خشک وخالی
Thank you for your efforts.
با تشکر از زحمات شما.
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
taction
تماس
tangent
تماس
contingence
تماس
contact
تماس
ding
تماس
line of contact
خط تماس
impinging
تماس
tangents
تماس
contact line
خط تماس
impacts
تماس
impact
تماس
contacting
تماس
contacted
تماس
contacts
تماس
tangency
تماس
corps a corps
تماس بدنی
area contact
سطح تماس
contact surface
سطح تماس
movement to contact
حرکت به تماس
finishes
تماس انتهایی
interactional points
نقاط تماس
zone of contact
ناحیه تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
skims
تماس اندک
contact pressure
فشار تماس
to be in rapport
تماس داشتن
contact flange
فلانژ تماس
contact point
قطب تماس
contact patrol
گشتی تماس
contact party
گروه تماس
skim
تماس اندک
to be in contact
تماس داشتن
contact lost
تماس قطع شد
contact diameter
قطر تماس
skimmed
تماس اندک
shock hazard
خطر تماس
line to line fault
تماس خطوط
contact area
سطح تماس
point of contact
نقطه تماس
tuch
تماس دادن با
going on
نزدیکی تماس
contiguity
برخورد تماس
communicator
شخص در تماس
finish
تماس انتهایی
point contact
تماس نقطهای
contact angle
زاویه تماس
to bring into contact
تماس دادن
angle of contact
زاویه تماس
contact ratio
نسبت تماس
contact area
منطقه تماس
get in touch with someone
<idiom>
باکسی تماس گرفتن
contact behavior
رفتار تماس جویانه
contact backlash
دنده کور تماس
contact fire
انفجار در اثر تماس
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
break off
قطع تماس با دشمن
synapse
محل تماس دوعصب
look in on
<idiom>
تماس حاصل کردن
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
contact report
گزارش اخذ تماس
to keep in touch with any one
باکسی تماس داشتن
osculatory
وابسته به بوسه یا تماس
osculation
تماس اشتراک صفات
contact print
چاپ به طریقه تماس
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
flat
تماس دو لبه اسکیت
phones
پاسخ به تماس در تلفن
flattest
تماس دو لبه اسکیت
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
phone
پاسخ به تماس در تلفن
grazing point
نقطه تماس با مانع
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet
تابلو حساس به تماس
galvanism
تماس برق بابدن
tuch
سر زدن تماس داشتن
contacts
تماس یافتن تماسی
contacting
تماس یافتن تماسی
contacted
تماس یافتن تماسی
touch panel
صفحه حساس به تماس
contact
تماس یافتن تماسی
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
contact with the net
خطای تماس با تور والیبال
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
ground
تماس دادن توپ با زمین
faded
تماس باهدف از بین رفت
contacted
محل اتصال تماس گرفتن
contact fire
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contacts
محل اتصال تماس گرفتن
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
To establish( make) contact.
تماس دایر ( برقرار ) کردن
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
contacting
محل اتصال تماس گرفتن
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact
محل اتصال تماس گرفتن
osculate
تماس نزدیک حاصل کردن
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
physical
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
contact
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brushes
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
contacted
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Where can I contact Mr …. ?
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contacting
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
ground stroke
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
touches
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touch
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
whooshing
صدای تماس جسم سریع با هوا
whoosh
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshed
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes
صدای تماس جسم سریع با هوا
lose track of
<idiom>
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
split the uprights
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
footprints
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
footprint
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
If there is a reason for complaint, please contact ...
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
full toss
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
bounced
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
googly
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
interrogator responder
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
hang up
<idiom>
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
ground zero
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
bounce
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
memiscus
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
negotiations
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiation
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
series
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
hold
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
sclaff
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
filler weld
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
holds
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
full
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
fullest
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
audio
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com