English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
body and soul <idiom> با تمام وجود
Search result with all words
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
Other Matches
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
despite با وجود
existences وجود
being وجود
individuation وجود
in spite با وجود
existence وجود
personalities وجود
entities وجود
neer do well or well پی وجود
personality وجود
presence وجود
entity وجود
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama تمام نما اینه تمام نما
panoramas تمام نما اینه تمام نما
system اصول وجود
individuality وجود فردی
drink hail گوارای وجود
nonetheless بااین وجود
universe عالم وجود
systems اصول وجود
begetter وجود اور
viruses وجود دارد
virus وجود دارد
Despite the fact that… با وجود اینکه
fact وجود مسلم
d. constitution وجود نازک
d. of constitution نازکی وجود
facts وجود مسلم
realities اصالت وجود
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
reality اصالت وجود
pantheist معتقدبوحدت وجود
pre existence تقدم وجود
preexistence تقدم وجود
exists وجود داشتن
existed وجود داشتن
persons وجود ذات
non ego غیر وجود
person وجود ذات
none the less با وجود این
qualities وجود خصوصیت
be وجود داشتن
regardless با وجود علیرغم
self assertiveness ابراز وجود
in spite of that با وجود این
quality وجود خصوصیت
to be there وجود داشتن
essence وجود ماهیت
exist وجود داشتن
nevertheless با این وجود علیرغم
objective دارای وجود خارجی
hematuria وجود خون در ادرار
objectives دارای وجود خارجی
beget سبب وجود شدن
hemoglobinuria وجود هموگلوبین درادرار
hydrometeor وجود بخاراب در هوا
atheism انکار وجود خدا
preexistent دارای تقدم در وجود
preexist قبلا وجود داشتن
pantheism ایین وحدت وجود
know nothing منکر وجود خدا
for all that با وجود همه اینها
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
oxaluria وجود جوهر ترشک
in the face of such odds با وجود این تفاوت
numen وجود الهی خدا
and there an end. و پایان وجود دارد.
cosmologies نظام عالم وجود
cosmology نظام عالم وجود
animalization وجود مواد حیوانی
cosmos نظام عالم وجود
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
begetting سبب وجود شدن
begets سبب وجود شدن
agnostics عرفای منکر وجود خدا
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
reacts تغییر به علت وجود یک ماده
phosphaturia وجود فوسفات زیاد در پیشاب
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
agnostic عرفای منکر وجود خدا
react تغییر به علت وجود یک ماده
give someone a good run for her money <idiom> رقابت شدید به وجود آوردن
converged تقارب خطوط وجود تشابه
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converging تقارب خطوط وجود تشابه
trichotomy تقسیم وجود انسان به سه قسمت
warehouse refusal اعلام عدم وجود درانبار
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
converge تقارب خطوط وجود تشابه
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetches مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
She was a fine woman ( person ) . وجود بسیار نازنینی بود
cosmogonic وابسته به خلقت عالم وجود
pantheism همه خدایی وحدت وجود
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
logos اصل یا منشاء عقل عالم وجود
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
unitarianism وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
to not be [any] the wiser <idiom> ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
lactosuria وجود ماده قندی شیر درپیشاب
objectiveness با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
cosmologist دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
To put ones heart and soul into a job . باتمام وجود کاری را انجام دادن
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
factionalism اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
albinism عدم وجود رنگ دانه در بدن
There's no reason for concern. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
androgyny وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
in nature همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
There is nothing to worry about. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
cosmogony خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
Inquietude حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
xanthoma وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
Where theres will theres a way . <proverb> تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There are not many amusements in this town. دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
There's no danger of that happening again. خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
There is no reason to do something دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
dualism وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
However hard he tried ... با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Ah, what the heck! اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
deque یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
windage تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
addressing دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
non striker توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
There is no pleasure without pain . <proverb> هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
I don't think there's any question about it. من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
windage تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
crevice corrosion خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
notations قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
standards خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
There are many difference between Persian and English . بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Dialer امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
It is all over between them . They are thru with each other . بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
Berlin کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
selected خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
outputs که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
select خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
vaccines امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com