English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
sink one's teeth into <idiom> با جدیت دنبال کاری رفتن
Other Matches
stick with <idiom> دنبال کردن کاری
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
hitch one's wagon to a star <idiom> دنبال هدف رفتن
I sent him on an errand. اورا دنبال یک کاری فرستادم
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
To go about ones business. دنبال کار خود رفتن
to pursue pleasure دنبال خوش گذرانی رفتن
entrain اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to be after somebody پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
To fetch and varry for someone . دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
get round از زیر [کاری] در رفتن
to plow [one's way] through something [American English] با سختی در کاری جلو رفتن
to chicken out of something از زیر کاری در رفتن [اصطلاح روزمره]
turn out <idiom> رفتن برای دیدن یا انجام کاری
actions جدیت
seriousness جدیت
earnestness جدیت
enthusiasm جدیت
gravity جدیت
intentness جدیت
enthusiasms جدیت
competency جدیت
action جدیت
activeness جدیت
impressment جدیت حرارت
acting بازیگری جدیت
competed تلاش و جدیت کردن
compete تلاش و جدیت کردن
competes تلاش و جدیت کردن
competence روح تلاش جدیت
pitch in با سعی و جدیت شروع بکارکردن
sail in با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
o quake at work and sweet at meals. <proverb> به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
player [American E] زن دنبال کن
pickup artist زن دنبال کن
pope's nose دنبال چه
philanderers زن دنبال کن
philanderer زن دنبال کن
pick-up artist زن دنبال کن
reared دنبال
rears دنبال
rear دنبال
dangler دنبال رو
rearing دنبال
pursuits دنبال
pursuit دنبال
attachment دنبال
in the wake of در دنبال
parsmip nose دنبال چه
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
dogging دنبال کردن
pursuant دنبال کننده
course :دنبال کردن
trackers دنبال کننده
tracker دنبال کننده
tandom connection اتصال دنبال هم
chase دنبال کردن
pursues دنبال کردن
continues دنبال کردن
pursued دنبال کردن
continue دنبال کردن
pursuing دنبال کردن
coursed :دنبال کردن
What are you looking for ? دنبال چی؟ می گردی ؟
chaser دنبال کننده
give chase دنبال کردن
chasing دنبال کردن
dog دنبال کردن
chasers دنبال کننده
chases دنبال کردن
chased دنبال کردن
courses :دنبال کردن
pursue دنبال کردن
reopen دنبال کردن
continuator دنبال کننده
graph follower دنبال گر گراف
traced دنبال کردن
dogs دنبال کردن
traces دنبال کردن
tracks دنبال کردن
tracked دنبال کردن
track دنبال کردن
to give chase دنبال کردن
trace دنبال کردن
He is looking for trouble. دنبال شر می گردد
reopens دنبال کردن
reopening دنبال کردن
roil دنبال هم دویدن
reopened دنبال کردن
tows دنبال خود کشیدن
tow دنبال خود کشیدن
hunt down دنبال کردن و گرفتن
To be on someone trail. To trace someone. رد کسی را دنبال کردن
One must let sleeping dogs lie. دنبال شر نباید رفت
attends از دنبال امدن منتظرشدن
To follow up (trace) a matter (case). موضوعی را دنبال کردن
careerism دنبال کردن شغل
dogging مثل سگ دنبال کردن
to follow ones nose دنبال قسمت خودرفتن
dogs مثل سگ دنبال کردن
phliander دنبال زنی افتادن
to pursue a plan نقشهای را دنبال کردن
dog مثل سگ دنبال کردن
attend از دنبال امدن منتظرشدن
attending از دنبال امدن منتظرشدن
follow the ball دنبال توپ فرستادن
pound the pavement <idiom> دنبال کار گشتن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
tagger تنکه دنبال کننده
ask for trouble <idiom> دنبال دردسر گشتن
look (someone) up <idiom> به دنبال کسی گشتن
to run on chapters فصل ها را دنبال هم انداختن
run close سخت دنبال کردن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> دنبال روی دیگری
pursuit of happiness به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
practise or tice دنبال کردن مشق دادن
tracks دنبال کردن یک مسیر به درستی
to run any one hard کسیرا سخت دنبال کردن
follow out اخذ نتیجه دنبال کردن
philander زن بازی کردن دنبال زن افتادن
fool's errands فرستادن دنبال نخود سیاه
look (something) up <idiom> به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
fool's errand فرستادن دنبال نخود سیاه
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear برای حمله دنبال کردن
I'll look into the matter. من موضوع را دنبال خواهم کرد.
tracked دنبال کردن یک مسیر به درستی
rungs تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
The dinner will be followed by a concert. به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
to keep at some work د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
reoccupy دنبال کردن دوباره بدست اوردن
career woman زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
run down تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run-down تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
We are hunting for a vacant flat. دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
career women زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
They are openly seeking his being sacked. آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
follow through چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
bargain hunter کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
follow up رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
gaze hound تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
rompy مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
fetches سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
function کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functioned کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetched سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
rompish مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
path لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
finds برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
sea anchor وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
interrupts به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
scalar نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
interrupting به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com