Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (13 milliseconds)
English
Persian
fail safe
با خرابی امن
fail-safe
با خرابی امن
Search result with all words
redundancies
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancies
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancies
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancy
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
ruination
خرابی
destruction
خرابی
demolition
خرابی
demolitions
خرابی
mean
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meaner
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meanest
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cabled
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
crash
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash
شکستگی خرابی
crashed
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashed
شکستگی خرابی
crashes
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes
شکستگی خرابی
crashing
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing
شکستگی خرابی
crashingly
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashingly
شکستگی خرابی
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
hit
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
time
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
wreckage
خرابی
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
odd
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odder
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
oddest
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
clean
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleans
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
breakdown
خرابی
breakdowns
خرابی
disrepair
خرابی
auto
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
autos
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed out
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
hole
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holed
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holing
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
bent
اسم رمز برای خرابی وسایل
decay
خرابی تنزل
decayed
خرابی تنزل
decaying
خرابی تنزل
decays
خرابی تنزل
Other Matches
dilapidation
خرابی
wrecking
خرابی
wreck
خرابی
smash
خرابی
failure
خرابی
rottenness
خرابی
godsend
خرابی
smashes
خرابی
wrecks
خرابی
desolation
خرابی
fault
خرابی
faults
خرابی
faulted
خرابی
eversion
خرابی
havoc
خرابی
ruins
خرابی
malfunctions
خرابی
devastation
خرابی
ruin
خرابی
failures
خرابی
malfunctioned
خرابی
malfunction
خرابی
ruining
خرابی
power failure
خرابی برق
failure rate
میزان خرابی
power failures
خرابی برق
wrack
خرابی بدبختی
collapse mechanism
مکانیزم خرابی
catastrophic failure
خرابی فجیع
disk crash
خرابی دیسک
insulation fault
خرابی نارسانا
car breakdown
خرابی اتومبیل
page fault
خرابی صفحه
the mischief of it is that'
خرابی ان اینست که
transient failure
خرابی گذرا
defect description
توضیح خرابی
description of error
توضیح خرابی
error description
توضیح خرابی
equipment failure
خرابی تجهیزاتی
fail soft
با خرابی ملایم
fail soft
با خرابی تدریجی
fail softly
با خرابی ملایم
fail softly
با خرابی تدریجی
failure free
بدون خرابی
to do execution
خرابی وارداوردن
failure rate
نرخ خرابی
fault description
توضیح خرابی
ravaging
خرابی وارد اوردن
ravages
خرابی وارد اوردن
ravage
خرابی وارد اوردن
ravaged
خرابی وارد اوردن
reliability
ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
failure prediction
پیش بینی خرابی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
wrackful
خراب کننده مسبب خرابی
detritus
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
corrective maintenance
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
on line fault tolerant system
سیستم تحمل خرابی درون خطی
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
it spells ruin to the workmen
متضمن خانه خرابی کارگران است
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
mtbf
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
it tends to ruin him
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
MTF
متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
glitches
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
shut off mechanism
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
glitch
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
rerun
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
graceful degradation
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
throw the baby out with the bathwater
<idiom>
(تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
fall back
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
surge
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
hottest
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
warm standby
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
journals
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
journal
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
reconstituting
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
problem
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
mirrors
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
pincushion distortion
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
hard failure
نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com