English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
hyphenate با خط پیوند نوشتن
Other Matches
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
hyphen پیوند
transplantation پیوند
zonule پیوند
hyphens پیوند
connection پیوند
link پیوند
connexions پیوند
anastomosis پیوند
ligature خط پیوند
consociation پیوند
associating هم پیوند
ligaments پیوند
ligament پیوند
merging پیوند
bonding پیوند
graft پیوند
grafted پیوند
grafts پیوند
strapping پیوند
synthesis پیوند
syntheses پیوند
associate هم پیوند
associated هم پیوند
associates هم پیوند
connexion پیوند
colligation پیوند
slur پیوند
linkages پیوند
inosculation رگ پیوند
linkage پیوند
inosculation پیوند رگ ها
imping پیوند
nexus پیوند
slurring پیوند
slurred پیوند
grafting پیوند
bond پیوند
slurs پیوند
unrelated بی پیوند
relation پیوند
graftage پیوند
grafter پیوند زن
buckets منحنی پیوند
graft پیوند گیاه
bond angle زاویه پیوند
bucket منحنی پیوند
heat affected zone ناحیه پیوند
polar bond پیوند قطبی
association پیوند ارتباط
associations پیوند ارتباط
cold link پیوند دستی
covalent bond پیوند کووالانسی
sailmaker splice پیوند چادردوز
radio link پیوند رادیویی
grafted پیوند گیاه
bonding تشکیل پیوند
eye splice پیوند چشمی
unions پیوند وصلت
grafts پیوند گیاه
union پیوند وصلت
communications link پیوند مخابراتی
graftage پیوند زنی
spliced پیوند کردن
communication link پیوند ارتباطی
root graft پیوند ریشهای
hydrogen bond پیوند هیدروژنی
cross breeding پیوند دوجنس
peptide linkage پیوند پپتیدی
splicing پیوند کردن
splicing پیوند زدن
double bond پیوند دوگانه
flanges پیوند لوله
metallic bond پیوند فلزی
mesalliance پیوند ناجور
doubly linked با پیوند مضاعف
flange پیوند لوله
dynamic link پیوند پویا
electrovalent bond پیوند الکترووالانسی
ionic bond پیوند یونی
engraft پیوند زدن
long splice پیوند بلند
localized bond پیوند مستقر
linker پیوند دهنده
linkage time زمان پیوند
link register ثبات پیوند
splices پیوند زدن
splices پیوند کردن
spliced پیوند زدن
peptide bond پیوند پپتیدی
crossbreed پیوند زدن
cut splice پیوند میانی
data link پیوند دادهای
data link پیوند داده
dative bond پیوند داتیو
defragmentation پیوند تکه ها
outer connection پیوند برونی
outcrossing پیوند دو نژاد
osteoplasty پیوند استخوانی
organ transplantation پیوند عضو
ogee منحنی پیوند
neural bond پیوند عصبی
multivincular بسیار پیوند
multiple bond پیوند چندگانه
splice پیوند کردن
splice پیوند زدن
equatorial bond پیوند استوایی
hybridization پیوند زنی
warm link پیوند گرم
acetylenic linkage پیوند استیلنی
underpass approach نشیب پیوند
underpass approach سرازیری پیوند
bond distance طول پیوند
triple bond پیوند سه گانه
transplantable پیوند شدنی
bond length طول پیوند
bond energy انرژی پیوند
bond moment گشتاور پیوند
bond order مرتبه پیوند
bond polarity قطبیت پیوند
bond rupture گسیختن پیوند
bond strength قدرت پیوند
bent bond پیوند خمیده
basic linkage پیوند اساسی
acetylene linkage پیوند استیلنی
acetylenic bond پیوند استیلنی
acetylenic link پیوند استیلنی
anaplasty پیوند کاری
link پیوند دادن
atomic bond پیوند اتمی
axial bond پیوند محوری
acetylene link پیوند استیلنی
back splice پیوند معکوس
back splice پیوند وارون
chain splice پیوند زنجیری
splicer پیوند دهنده
tie bar اهن پیوند
additives پیوند کد مخابراتی
three center bonding پیوند سه مرکزی
syntropy پیوند سالم
linked پیوند یافته
chink grafting پیوند غلافی
syndesmosis پیوند رباطی
confederacy اتحاد پیوند
synchondrosis پیوند غضروفی
mismarriage پیوند نامناسب
chink grafting پیوند اسکنهای
confederacies اتحاد پیوند
protocol پیوند نامه
single bond پیوند یگانه
ablosung پیوند گسلی
short splice پیوند کوتاه
acetylene bond پیوند استیلنی
single bond پیوند ساده
cold link پیوند سرد
chemical bond پیوند شیمیایی
protocols پیوند نامه
additive پیوند کد مخابراتی
imping عمل پیوند زدن
marrige of convenience پیوند با چشم داشت
link دانه زنجیر پیوند
conjugated double bond پیوند دوگانه مزدوج
micro to main frame پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
intergraft متقابلا پیوند شدن
intercage bond پیوند بین قفسی
interwed باهم پیوند کردن
symmetry double bond پیوند دوگانه متقارن
exocyclic double bond پیوند دوگانه اگزوسیکلی
isolated double bond پیوند دوگانه مجزا
electron pair bond پیوند زوج الکترون
file defragmentation پیوند تکههای فایل
endocyclic double bond پیوند دوگانه اندوسیکلی
juncture پیوند گاه درز
trailer tongue [American English] [coupling] [British English] پیوند به داخل [در تریلر]
autoplasty پیوند از خود بخود
graft جفت کردن پیوند
bond dissociation energy انرژی تفکیک پیوند
cross fertilize باهم پیوند زدن
homopolar bond پیوند جور قطبی
tie bar بست جوش پیوند
homograft پیوند از جنس خود
bond formation energy انرژی تشکیل پیوند
grafted جفت کردن پیوند
chemical bonding تشکیل پیوند شیمیایی
polar covalent bond پیوند کووالانسی قطبی
coordinat covalent bond پیوند کووالانسی کوئوردینانسی
heteropolar bond پیوند ناجور قطبی
to be untiedin marriage پیوند زناشویی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com