Dictiornary-Farsi | با داشتن استعداد نهانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
potentially	با داشتن استعداد نهانی


Other Matches

potentiality	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentialities	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential	دارای استعداد نهانی پتانسیل
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
underhand	نهانی
surreptitious	نهانی
necessary house	نهانی
occult	نهانی
by stealth	نهانی
backstair	نهانی
suberranean	نهانی
subterraneous	نهانی
last	نهانی
jackes	نهانی
privily	نهانی
lasted	نهانی
lasts	نهانی
in concealment	نهانی
on the quiet	نهانی
on the sly	نهانی
backstairs	نهانی
secrets	نهانی
undercover	نهانی
covertly	نهانی
subterranean	نهانی
secret	نهانی
clandestinely	نهانی
surreptitiously	نهانی
tip off	اطلاع نهانی
tip-off	اطلاع نهانی
potential	نهانی پنهانی
tip-offs	اطلاع نهانی
furtive	پنهان نهانی
spy into	نهانی دیدن
kabbala	رازیاعلم نهانی
f.marriage	عروس نهانی یازیرجلی
irreptitious	نهانی داخل شده
gnostic	دارای اسرار روحانی نهانی
deep laid	امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
potential energy	انرژی نهانی نیروی ذخیره
fully	از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
intriguingly	با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
under the rose	نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
self discovery	کشف باطن واستعدادهای نهانی ونقاط ضعف خود شناسایی نفس
hush ship	کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
genius	استعداد
endowment	استعداد
talents	استعداد
capacities	استعداد
endowments	استعداد
cabiler	استعداد
susceptibility	استعداد
talent	استعداد
predispostion	استعداد
unintelligent	بی استعداد
amplitude	استعداد
aptness	استعداد
capacity	استعداد
turns	استعداد
turn	استعداد
gifted	با استعداد
aptitudes	استعداد
parted	با استعداد
geniuses	استعداد
aptitude	استعداد
capability	استعداد
talentless	بی استعداد
gormless	کم استعداد
verve	استعداد
talented	استعداد
simpleminded	کم استعداد
property	استعداد
brilliance	استعداد
liability to disease	استعداد
inapt	بی استعداد
ungifted	بی استعداد
ingenuity	استعداد
potentialities	استعداد
potentiality	استعداد
susceptivity	استعداد
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
art	استعداد استادی
mechanical aptitude	استعداد فنی
capable	با استعداد صلاحیتدار
division slice	استعداد لشگری
arts	استعداد استادی
command strength	استعداد یکان
reproductivity	استعداد تولید
resistibility	استعداد مقاومت
strength	استعداد رزمی
strengths	استعداد رزمی
aptitude test	ازمون استعداد
aptitude tests	ازمون استعداد
shifts	نوبتی استعداد
shifted	نوبتی استعداد
shift	نوبتی استعداد
liabilities	بدهکاری استعداد
caliber	گنجایش استعداد
sconce	جمجمه استعداد
scholastic aptitude	استعداد تحصیلی
liability	بدهکاری استعداد
reproductivity	استعداد هم اوری
tendency	توجه استعداد
imitativeness	استعداد تقلید
war strenght	استعداد جنگی
capability	استعداد پیشرفت
occupational aptitude	استعداد شغلی
artistry	استعداد هنرپیشگی
child prodigy	بچهبا استعداد
indisposedness	عدم استعداد
academic aptitude	استعداد تحصیلی
capacities	استعداد مقام
end strength	استعداد نهایی
risible faculty	استعداد خنده
frost susceptibility	استعداد یخزدگی
palooka	بوکسور بی استعداد
cleverness	هوشیاری استعداد
capacity	گنجایش استعداد
indisposition	عدم استعداد
cleverer	باهوش با استعداد
artistic aptitude	استعداد هنری
clever	باهوش با استعداد
capacity	استعداد مقام
flair	استعداد خصیصه
authorized strength	استعداد مجاز
indispositions	عدم استعداد
cleverest	باهوش با استعداد
tendencies	توجه استعداد
capacities	گنجایش استعداد
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
habiliment	جامه استعداد فکری
able	با استعداد صلاحیت دار
level of strength	سطح استعداد رزمی
level of strength	میزان استعداد رزمی
physical aptitude test	ازمون استعداد جسمانی
manpower cieling	سطح استعداد پرسنل
flatlander	موج سوار کم استعداد
fabllibility	استعداد خطا کردن
differential aptitude tests	ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
gifts	استعداد پیشکش کردن
effective strength	استعداد رزمی موثر
vocational aptitude test	ازمون استعداد شغلی
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
reduced strenght	حداقل استعداد جنگی
potentialize	دارای استعداد کردن
gifted	موید شخص با استعداد
accountable strength	استعداد قابل محاسبه
the talnet of the country	مردم با استعداد کشور
gifts	دارای استعداد کردن
knack	صدای شلاق استعداد
attack size	استعداد وسایل درگیر در تک
talent for musics	استعداد یا ذوق موسیقی
accountable strength	استعداد قابل توجه
naturals	مسلم استعداد ذاتی
allotropy	استعداد تغییر و تبدیل
scholastic aptitude test	ازمون استعداد تحصیلی
natural	مسلم استعداد ذاتی
gift	استعداد پیشکش کردن
gift	دارای استعداد کردن
versatile	دارای استعداد و ذوق
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
personnel ceiling	سقف استعداد مجاز پرسنلی
peace time complement	استعداد مجاز زمان صلح
battle bill	فهرست استعداد رزمی ناو
edacity	استعداد خوردن شکم پرستی
faculty	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
self rating	تعیین میزان استعداد خود
strengths	قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester	شاعربی استعداد وکم مایه
Iranians have a gift of tongues.	ایرانیها استعداد زبان دارند
peace time establishment	جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test	ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
rimester	قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
it is insusceptible of change	اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
one's light s	نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن