Dictiornary-Farsi | با رها شدگی لبهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 175 (8 milliseconds)

English	Persian
edge triggered	با رها شدگی لبهای


Other Matches

gelation	بسته شدگی سفت شدگی
edge weld	جوش لبهای
labia	لبهای فرج
edge perforated	با سوراخهای لبهای
edge notched	با بریدگی لبهای
edge coated	با روکش لبهای
red lips	لبهای قرمز
ripe lips	لبهای قرمز
rose lipped	دارای لبهای گلگون
labial	شفوی واویخته به لبهای فرج
imminution	کم شدگی باریک شدگی
geniculation	خم شدگی
dostortion	کج شدگی
bottling	نخ شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
necks	نخ شدگی
neck	نخ شدگی
depressions	کم شدگی
embeddeness	حک شدگی
depression	کم شدگی
the mast has raked	کج شدگی
acetification	ترش شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
concretion	سفت شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	بسته شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
purler	پرت شدگی از سر
recvrvature	دولا شدگی
strobilation	باریک شدگی
tight coupling	جفت شدگی
translocation	جابجا شدگی
necking	باریک شدگی
gasification	تبخیر شدگی
liquescence	مایع شدگی
gelidity	بسته شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
encrustations	دلمه شدگی
incalescence	گرم شدگی
intensification	افزون شدگی
invagination	غلاف شدگی
encrustation	دلمه شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
turn over	واژگون شدگی
scleriasis	سفت شدگی
dispersion	پخش شدگی
depressions	گود شدگی
leakages	فاش شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckers	جمع شدگی
damnation	لعنت شدگی
congestion	جمع شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
expulsion	بیرون شدگی
expulsions	بیرون شدگی
leakage	فاش شدگی
choking	اب بند شدگی
scarlet	سرخ شدگی
acceptability	قبول شدگی
removal	جدا شدگی
coupling	جفت شدگی
fading	محو شدگی
contractions	جمع شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
contraction	جمع شدگی
elongation	دراز شدگی
blot	پاک شدگی
diffusion	پخش شدگی
offsetting	دوخم شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
narrowing	تنگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
smelting	ذوب شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
polarization	قطبی شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
petrification	سنگ شدگی
blotting	پاک شدگی
yielding	تسلیم شدگی فلز
supersession	جانشینی لغو شدگی
depression	گود شدگی فرودافت
digression	پرت شدگی ازموضوع
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
depressions	گود شدگی فرودافت
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
scloroderma	سفت شدگی پوست
scleroma	سفت شدگی بافتها
malposition	جابجا شدگی جنین
hepatization	سفت شدگی بافته
shrinking	انقباض چوروک شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
condensation	جمع شدگی تکاثف
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
constriction	فشار تنگ شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
erethism	تحریک شدگی زیاد
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
breaking	پاره گی قطع شدگی
erasure	حک جای پاک شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
couplement	عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
cleavages	ورقه ورقه شدگی
arborization	شاخه شاخه شدگی
cleavage	ورقه ورقه شدگی
wrick	برگ برگ شدگی
delamination	لایه لایه شدگی