Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
Search result with all words
quad
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
bell 0
فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
Other Matches
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
paced
سرعت
pace
سرعت
paces
سرعت
accelerated
بر سرعت
accelerating
بر سرعت
acceleration
سرعت
souic do
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
accelerate
بر سرعت
terminal velocity
سرعت حد
tilted
سرعت
velocity
سرعت
speediness
سرعت
accelerates
بر سرعت
haste
سرعت
speeds
سرعت
speeding
سرعت
rapidity
سرعت
tilt
سرعت
tilts
سرعت
promptitude
سرعت
speed
سرعت
expeditiousness
سرعت
swiftly
به سرعت
directly
به سرعت
fastnesses
سرعت
line speed
سرعت خط
swiftness
سرعت
rate
سرعت
celerity
سرعت
speedy
سرعت
fleety
به سرعت
fastness
سرعت
rates
سرعت
liner velocity
سرعت
attack speed
سرعت تک
velocities
سرعت
low velocity
با سرعت کم
low velocity
کم سرعت
cruising speed
سرعت دریانوردی
rotational speed
سرعت چرخش
reverse speed
سرعت معکوس
response rate
سرعت پاسخ
expediting
سرعت بخشیدن
safe velocity
سرعت مطلوب
full speed
حداکثر سرعت
speed adjustment
تنظیم سرعت
races
مسابقه سرعت
full speed
سرعت کامل
ultimate speed
سرعت نهایی
back-pedal
به سرعت پسرفتن
cyclometer
سرعت سنج
ground speed
سرعت زمینی
rate of pouring
سرعت ریزش
group velocity
سرعت گروهی
rate of fire
سرعت تیر
rate of dissolution
سرعت انحلال
dashman
دونده سرعت
radial velocity
سرعت شعاعی
rate of deposition
سرعت ته نشست
rate constant
ثابت سرعت
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
quickness
سرعت انتقال
relative velocity
سرعت نسبی
design speed
سرعت مبنا
delivery speed
سرعت تحویل
reading speed
سرعت خواندن
quickness
سرعت فوریت
reading rate
سرعت خواندن
race
مسابقه سرعت
raced
مسابقه سرعت
rate of reaction
سرعت واکنش
rate equation
معادله سرعت
escape velocity
سرعت فرار
speed skating
اسکیتینگ سرعت
endurance time
سرعت مداوم
speed regulator
نافم سرعت
speed reduction
کاهش سرعت
exhaust velosity
سرعت خروج
scoot
سرعت داشتن
scooted
سرعت داشتن
scooting
سرعت داشتن
scoots
سرعت داشتن
speed stability
پایداری سرعت
speed tests
ازمونهای سرعت
synchronous speed
سرعت همزمان
sympieszometer
سرعت سنج
sustained speed
سرعت دائمی
escape velocity
سرعت گریز
revolution
سرعت دورانی
revolutions
سرعت دورانی
speedometer multiplier
سرعت سنج
engin speed
سرعت موتور
speedboating
قایقرانی سرعت
expedite
سرعت بخشیدن
expedited
سرعت بخشیدن
expedites
سرعت بخشیدن
fleetness
سرعت سیر
flying speed
سرعت پرواز
discharge velocity
سرعت تخلیه
friction velocity
سرعت اصطکاکی
speed of light
سرعت نور
speed of advance
سرعت پیشروی
speed indicator
سرعت نما
speed controls
نافم سرعت
flank speed
سرعت جانبی
drift of a current
سرعت جریان
speed characteristics
مشخصه سرعت
fall velocity
سرعت سقوط
electron velocity
سرعت الکترونها
final velocity
سرعت نهایی
flat out
حداکثر سرعت
flank speed
حداکثر سرعت
drift velocity
سرعت سوق
drift velocity
سرعت رانش
rate of current
سرعت جریان
speed control
کنترل سرعت
piston speed
سرعت پیستون
output speed
سرعت خروجی
no load speed
سرعت بی باری
muzzle velocity
سرعت دهانه
motor speed
سرعت موتور
speed limit
سرعت مجاز
limiting speed
سرعت محدود
moderate speed
سرعت متعادل
linear speed
سرعت خطی
moderate speed
سرعت متوسط
on load speed
سرعت بار
operating speed
سرعت عملیاتی
deceleration
کاهش سرعت
bit rate
سرعت ذرهای
learning rate
سرعت یادگیری
rate of learning
سرعت یادگیری
light velocity
سرعت نور
orbital velocity
سرعت مداری
optimum speed
سرعت مطلوب
input speed
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
angular speed
سرعت زاویهای
average speed
سرعت متوسط
liner velocity
بردار سرعت
angular velocity
سرعت زاویهای
local velocity
سرعت موضعی
apparent velocity
سرعت فاهری
airspeed indicator
سرعت نما
base speed
سرعت مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com