English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to poke one's head با سرپایین اویخته راه رفتن
Other Matches
nutant سرازیر اویخته زیور اویخته
penduline اویخته
droppers اویخته
dropper اویخته
pendants اویخته
pendent اویخته
pendant اویخته
poutingly با لب اویخته
hung اویخته
flapping اویخته
flappy اویخته
underhung اویخته
suspended اویخته
pensile اویخته
overhung اویخته
flaps اویخته وشل
beetle اویخته شدن
cat walk راه رو اویخته
flapped اویخته وشل
lappet گوشت اویخته
beetles اویخته شدن
flap eared اویخته گوش
down in the mouth لب و لوچه اویخته
chap fallen لب ولوچه اویخته
flap اویخته وشل
suspensed load بار اویخته
punka بادبزن اویخته
suspended ceiling سقف اویخته
pendulums جسم اویخته
pendulum جسم اویخته
pendentive dome گنبد اویخته
lobs گوشت یا پوست اویخته
penduline دارای اشیان اویخته
lopeared دارای گوشهای اویخته
lop eared دارای گوش اویخته
lobbing گوشت یا پوست اویخته
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
dolman sleeve استین گشاد و اویخته
lappet لبه اویخته کلاه
flap قسمت اویخته هر شیئی
flaccid چروک شده اویخته
flaps قسمت اویخته هر شیئی
lob گوشت یا پوست اویخته
thrum ریشه یانخ اویخته
flapped قسمت اویخته هر شیئی
lobbed گوشت یا پوست اویخته
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
trussing بدار اویخته شدن خرپا
pendulously بطور اویخته یا تاب خور
trussed بدار اویخته شدن خرپا
trusses بدار اویخته شدن خرپا
pensile birds پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
breasted transmitter میکروفونی که به گردن اویخته میشود
truss بدار اویخته شدن خرپا
lobate دارای غبغب یازائده اویخته
lobated دارای غبغب یازائده اویخته
dipping sonar سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
dag قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
flaps برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
slouch hat کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
hanging بدار زدن چیز اویخته شده
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
valances لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiffs سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
mastiff سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
valance لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
valences لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
lugsail بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
slack دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
slackest دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slacks دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
pouter لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
slouched خمیده بودن اویخته بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
retract تو رفتن
shrinks اب رفتن
shrinking اب رفتن
shrink اب رفتن
to go to the bottom ته رفتن
retires پس رفتن
snook کش رفتن
puttered ور رفتن
puttering ور رفتن
to go to mess رفتن
putters ور رفتن
crawl رفتن
to hang back پس رفتن
crawled رفتن
putter ور رفتن
retire پس رفتن
retracted تو رفتن
to get away رفتن
to flow over سر رفتن
twiddling ور رفتن
twiddles ور رفتن
twiddled ور رفتن
twiddle ور رفتن
meddles ور رفتن
meddle ور رفتن
to fall short کم رفتن
retrograde پس رفتن
to fall away پس رفتن
to fly off در رفتن
to get over رفتن از
to get one's monkey up از جا در رفتن
goes رفتن
to foot it رفتن
go رفتن
swiping کش رفتن
swiped کش رفتن
swipe کش رفتن
to fall away رفتن
regressing پس رفتن
regresses پس رفتن
to boil over سر رفتن
gang رفتن
gangs رفتن
filch کش رفتن
filched کش رفتن
filches کش رفتن
filching کش رفتن
regress پس رفتن
going رفتن
retracts تو رفتن
to go bang در رفتن
to go backward پس رفتن
to go back ward پس رفتن
regressed پس رفتن
sinks ته رفتن
admitting رفتن
admits رفتن
admit رفتن
sink ته رفتن
to do out of کش رفتن
to do a guy در رفتن
to d.deep in to فر رفتن در
retracting تو رفتن
pilfer کش رفتن
recedes پس رفتن
break loose در رفتن
to break loose در رفتن
receding پس رفتن
short-changing کش رفتن
short-changes کش رفتن
to peter out پس رفتن
short-changed کش رفتن
receded پس رفتن
recede پس رفتن
pilfered کش رفتن
pilfering کش رفتن
pilfers کش رفتن
snitch کش رفتن
snitched کش رفتن
snitches کش رفتن
snitching کش رفتن
betake رفتن
bleneh پس رفتن
jauk ور رفتن
fribble ور رفتن
to skirt along the coast رفتن
to sleep fast رفتن
glom on to کش رفتن
to take to ones heels در رفتن
go off در رفتن
go over به ان سو رفتن
to whisk away or off رفتن
niggle ور رفتن
niggled ور رفتن
nim کش رفتن
mog رفتن
make off در رفتن
to run off در رفتن
fall into a rage از جا در رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com