English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (42 milliseconds)
English Persian
needle با سوزن تزریق کردن
needled با سوزن تزریق کردن
needles با سوزن تزریق کردن
needling با سوزن تزریق کردن
Other Matches
hypo سوزن تزریق زیر جلدی
hypodermic سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hyodermic needle سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
acupunctuate با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
perfuse تزریق کردن
injected تزریق کردن
immit تزریق کردن
injects تزریق کردن
inject تزریق کردن
injecting تزریق کردن
sprays تزریق کردن
sprayed تزریق کردن
syringes تزریق کردن
spraying تزریق کردن
syringe تزریق کردن
spray تزریق کردن
flame spray تزریق کردن شعلهای
iodize یود تزریق کردن
needled سوزن دوزی کردن
needles سوزن دوزی کردن
needle سوزن دوزی کردن
needling سوزن دوزی کردن
needle point سر سوزن سوزن دوزی
throwin در دنده انداختن تزریق کردن
transfuse رسوخ یافتن در تزریق کردن در
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlined مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
instilling کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
to prick at something بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
staple سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
sprayed تزریق
jab [colloquial] تزریق
spray تزریق
injections تزریق ها
injection تزریق
low level injection تزریق کم
intinction تزریق
sprays تزریق
infusions تزریق
infusion تزریق
jab [British] [colloquial] تزریق
mud injection تزریق گل
mud grouting تزریق گل
shot تزریق
transfusions تزریق
transfusion تزریق
spraying تزریق
shots تزریق
injective function تزریق
stylus سوزن
needleful یک سوزن نخ
needled سوزن
needling سوزن
bard سوزن
stilus سوزن
switch point سوزن
needles سوزن
bards سوزن
styluses سوزن
needle سوزن
styli سوزن
metal spraying تزریق فلزی
vaccinophobia تزریق هراسی
injector valve سوپاپ تزریق
grouting gallery دالان تزریق
spary gun پیستوله تزریق
spartter loss تلف تزریق
drilled grout hole سوراخ تزریق
spartter تزریق کننده
drilled grout hole چاه تزریق
grout hole سوراخ تزریق
grout hole چاه تزریق
perfusion تزریق وریدی
gas injection تزریق بنزین
spary gun تلمبه تزریق
pilot injection تزریق مقدماتی
grouting galleries مجاری تزریق
clay grouting تزریق خاک رس
grout curtain پرده تزریق
chemical injection تزریق شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
cement grouting تزریق سیمان
guns دستگاه تزریق
gun دستگاه تزریق
injection capacity فرفیت تزریق
injection efficiency بازده تزریق
intake well چاه تزریق
blast injection engine موتور تزریق دم
blanket grouting تزریق سطحی
inspirator تزریق کننده
injector الت تزریق
injection point نقطه تزریق
fule injection تزریق سوخت
injection of money تزریق پول
injector تزریق کننده
injection grid شبکه تزریق
injection level سطح تزریق
housewives سوزن دان
pinning ورودی با سه سوزن
pinned ورودی با سه سوزن
work basket سبد سوزن و نخ
sailmaker's needle سوزن چادردوزی
pin ورودی با سه سوزن
whisker سوزن بلور
needle سوزن پیکاپ
injects سوزن زدن
needled سوزن پیکاپ
vga - سوزن یا پورت
drilling pipe سوزن حفاری
needling سوزن پیکاپ
needles سوزن پیکاپ
injected سوزن زدن
injecting سوزن زدن
work baskets سبد سوزن و نخ
housewife سوزن دان
needle point نوک سوزن
pointsman سوزن بان
inject سوزن زدن
staple سوزن منگنه
pricks خراش سوزن
aciform بشکل سوزن
core nail سوزن هسته
sew سوزن کاری
catwhisker سوزن بلور
prick خراش سوزن
switches سوزن دوراهی
switched سوزن دوراهی
pricked خراش سوزن
switch سوزن دوراهی
pricking خراش سوزن
darning needle سوزن رفوگری
belonephebia سوزن هراسی
darning neddle سوزن رفوگری
acicular سوزن وار
touch needle سوزن محک
packing needle سوزن جوالدوزی
firing pin سوزن ماشه
test point سوزن ازمایشی
the eye of the needle سوراخ سوزن
firing pin سوزن اتش
aciculate سوزن وار
jetting tube لوله تزریق در حفاری
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
gas injection method روش تزریق گاز
transfusions رسوخ تزریق خون
transfusion رسوخ تزریق خون
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
injector pump پمپ تزریق سوخت
injection timing تنظیم مقدار تزریق
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
hypo تزریق زیر جلدی
concrete gun دستگاه تزریق بتن
grease injector تزریق کننده گریس
injection داروی تزریق کردنی
grouted alluvium ابرفت تزریق شده
grouting تزریق دوغاب سیمان
hypodermics تزریق زیر جلدی
hypodermic تزریق زیر جلدی
needle book سوزن دان کتابی
needle lace کار سوزن دوزی
needle test of vicat ازمایش با سوزن ویکا
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
needlework کار سوزن دوزی
vaccine point سوزن ابله کوبی
firing pin سوزن قفل اتش
eying گوشوارهای سوراخ سوزن
eying دهانه سوراخ سوزن
eye دهانه سوراخ سوزن
eye گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing دهانه سوراخ سوزن
dog spike سوزن نوک گیر
eyeing گوشوارهای سوراخ سوزن
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
drop on سوزن دوراهی خط اهن
gate سوزن اتصال به یک FET
eyes دهانه سوراخ سوزن
gates سوزن اتصال به یک FET
eyes گوشوارهای سوراخ سوزن
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
transfusable قابل تزریق در جسم دیگری
transfusible قابل تزریق در جسم دیگری
switchman سوزن بان راه اهن
palm and needle کفه چرمی ملوانی و سوزن
needles سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
There is no room to throw a needle . <proverb> جاى سوزن انداختن نیست .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com