Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
English
Persian
impact
با شدت اصابت کردن ضربت
impacts
با شدت اصابت کردن ضربت
Other Matches
strikes
اصابت اعتصاب کردن
strike
اصابت اعتصاب کردن
hit
اصابت کردن به هدف زدن
hits
اصابت کردن به هدف زدن
hitting
اصابت کردن به هدف زدن
bump
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
shocked
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
to hit
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
knockouts
ویران کردن ضربت قاطع
knockout
ویران کردن ضربت قاطع
to sustain a shock
ضربت خوردن وپایداری کردن
slog
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogged
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
backhand
باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhands
باپشت راکت ضربت وارد کردن
slogging
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
whacks
صدای ضربت ضربت
whack
صدای ضربت ضربت
accessed
اصابت
hits
اصابت
hit
اصابت
accesses
اصابت
impingement
اصابت
access
اصابت
accessing
اصابت
hitting
اصابت
point of impact
نقطه اصابت
shots
اصابت کرده
shot
اصابت کرده
onset
هجوم اصابت
direct hit
اصابت مستقیم
thunderstroke
اصابت صاعقه
impact
اصابت گلوله
line of impact
خط اصابت گلوله
direct hits
اصابت مستقیم
hit ratio
نسبت اصابت
impacts
اصابت گلوله
impact point
نقطه اصابت
impact pressure
فشار اصابت
hit
اصابت موفقیت
hitting
اصابت گلوله
hitting
اصابت موفقیت
surface of impact
سطح اصابت
hits
اصابت موفقیت
hit
اصابت گلوله
hits
اصابت گلوله
impact area
محل اصابت
angle of incidence
زاویه اصابت گلوله
impact point
محل اصابت گلوله
impact
اصابت اثر شدید
bursts
محل اصابت گلوله
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
impacts
اصابت اثر شدید
biting angle
کوچکترین زاویه اصابت
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
beatten zone
منطقه مورد اصابت
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
burst
محل اصابت گلوله
impact registration
ثبت مرکز اصابت
effective pattern
منطقه اصابت موثر
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
point of impact
محل اصابت گلوله
the lot fell upon me
قرعه بنام من اصابت کرد
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
patterns
نقشه طرح اصابت گلوله ها
direct hit
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
direct hits
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
bull's eye
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull's-eyes
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
flukes
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
grand slam
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
thwacked
ضربت
jar
ضربت
canvass
ضربت
thwacking
ضربت
buffs
ضربت
plunk
ضربت
pounded
ضربت
canvassing
ضربت
canvassed
ضربت
jarred
ضربت
jars
ضربت
percussion
ضربت
bump
ضربت
biffing
ضربت
dint
ضربت
thwack
ضربت
stroke
ضربت
inflictor
ضربت زن
inflicter
ضربت زن
canvasses
ضربت
biff
ضربت
thwacks
ضربت
stroked
ضربت
pound
ضربت
pounding
ضربت
pounds
ضربت
stroking
ضربت
jow
ضربت
shock
ضربت
shocks
ضربت
knoit
ضربت
larrup
ضربت
strokes
ضربت
whang
ضربت
biffed
ضربت
biffs
ضربت
buff
ضربت
coup
ضربت
coups
ضربت
shocked
ضربت
blow
ضربت
blows
ضربت
skelpit
ضربت
hewed
ضربت
strike
ضربت
buffet
ضربت
slaps
ضربت
thump
ضربت
buffeted
ضربت
buffeting
ضربت
hews
ضربت
concussion
ضربت
slipe
ضربت
slapping
ضربت
buffets
ضربت
hewing
ضربت
strikes
ضربت
ding
ضربت
bat
ضربت
hew
ضربت
bats
ضربت
slap
ضربت
skelp
ضربت
batted
ضربت
thumps
ضربت
dinge
ضربت
thumping
ضربت
slapped
ضربت
thumped
ضربت
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
slaps
ضربت سریع
shock
صدمه ضربت
cracks
شکاف ضربت
counter
ضربت متقابل
beats
ضربت موسیقی
slap
ضربت سریع
crack
شکاف ضربت
shocked
ضربت سخت
jabbed
ضربت بامشت
beat
ضربت موسیقی
jow
ضربت زدن
shocks
صدمه ضربت
counter
ضربت زدن ضد
slapping
ضربت سریع
slapped
ضربت سریع
shocks
ضربت سخت
shocked
صدمه ضربت
contuse
ضربت زدن
countered
ضربت متقابل
shock troops
یکان ضربت
knocks
مشت ضربت
countering
ضربت زدن ضد
hacks
ضربت بریدن
slammed
ضربت سنگین
hammer blow
ضربت قوچ
he got it in the neck
ضربت سخت یا
inflicter
ضربت اور
hammered
ضربت زدن
sock
ضربت زدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com