Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
monstrously	با شرارت یا بیرحمی زیاد
Other Matches
enormity	شرارت زیاد ستمگری
enormities	شرارت زیاد ستمگری
sadism	بیرحمی
savagery	بیرحمی
mercilessness	بیرحمی
atrociousness	بیرحمی
ruthlessness	بیرحمی
cold heartedness	بیرحمی
atrocities	بیرحمی
cruelty	بیرحمی
remorselessness	بیرحمی
relentlessness	بیرحمی
atrocity	بیرحمی
savageness	بیرحمی
pitilessness	بیرحمی
fellness	بیرحمی ستمکاری
dog eat dog	با خودخواهی و بیرحمی
brutality	وحشیگری بیرحمی
brutalities	وحشیگری بیرحمی
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
depravity	شرارت
evilness	شرارت
badness	شرارت
felony	شرارت
felonies	شرارت
mischief	شرارت
iniquity	شرارت
flagitiousness	شرارت
devitry	شرارت
iniquities	شرارت
devilment [British E]	شرارت
nefariousness	شرارت
illness	شرارت
illnesses	شرارت
wickedness	شرارت
impiousness	شرارت
viciousness	شرارت
heinousness	شرارت
irreligion	شرارت
vitiosity	شرارت
naughtiness	شرارت نافرمانی
foulness	پلیدی شرارت
monstrosities	شرارت بسیار
monstrosity	شرارت بسیار
atrocious	با شرارت بی پایان
malevolence	شرارت بدسگالی
ills	از روی بدخواهی و شرارت
villainy	شرارت تبه کاری
ill	از روی بدخواهی و شرارت
ill-	از روی بدخواهی و شرارت
malfeasance	شرارت کار خلاف قانون
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
hili	اعتقادبه مادیات-اعتقادباینکه مادیات مایهء شرارت است
he is a monster of cruelly	او دیو شرارت است است
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
profusely	زیاد
muckle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
mickle	زیاد
greatly	زیاد
plethoric	زیاد
wide	زیاد
intense	زیاد
profoundly	زیاد
not a lettle	زیاد
plaguily	زیاد
too	زیاد
fulsome	زیاد
populous	زیاد
widely	زیاد
effusively	زیاد
very	زیاد
no end of	زیاد
extensive	زیاد
over and above	زیاد
superabundant	زیاد
wider	زیاد
rife	زیاد
great	زیاد
outrageously	زیاد
great-	زیاد
greatest	زیاد
vastly	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
late	زیاد
many	زیاد
extortionary	زیاد
extortionate	زیاد
heart break	غم زیاد
highly	زیاد
large adv	زیاد
widest	زیاد
numerous	زیاد
in quantities	زیاد
in excess	زیاد
heavily	زیاد
immane	زیاد
excessive	زیاد
much	زیاد
heartbreak	غم زیاد
copious	زیاد
egregiously	زیاد
swingeing	زیاد
immoderate	زیاد
tremendously	زیاد
intensively	زیاد
highs	زیاد
too much	زیاد
glaring	زیاد
thickest	زیاد
to a large extent	زیاد
high	زیاد
intensely	زیاد
supererogatory	زیاد
squeamishness	زیاد
squeamishly	زیاد
highest	زیاد
mortally	زیاد
generous	زیاد
hugely	زیاد
thicker	زیاد
ranksack	زیاد
overmuch	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
overly	زیاد
thick	زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
at a great rat	بسرعت زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
exuberantly	بفراوانی زیاد
exquisite taste	سلیقه زیاد
far	زیاد خیلی
an abundance of	مقدار زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
fervidness	گرمی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
aggrandise	زیاد شدن
accretive	زیاد شونده
excessive love	دوستی زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
desudation	خوی زیاد
scare the daylights out of someone <idiom>	ترس زیاد
d. haste	شتاب زیاد
consumedly	بطور زیاد
diaphoresis	عرق زیاد
diuresis	ادرار زیاد
deprecation	افهاربیمیلی زیاد
carnosity	گوشت زیاد
boisterously	باصدای زیاد
eclat	سروصدا زیاد
scare out of one's wits <idiom>	ترس زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
so much <idiom>	مقدار زیاد
bad nip	تای زیاد
augmenter	زیاد کننده
desudation	عرق زیاد
overload	زیاد پر کردن
swarmed	دسته زیاد
swarms	دسته زیاد
quaff	زیاد نوشیدن
quaffed	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
quaffs	زیاد نوشیدن
superannuated	زیاد کهنه
manifold	بسیار زیاد
swarm	دسته زیاد
high relief	برجستگی زیاد
overloaded	زیاد پر کردن
overloads	زیاد پر کردن
lots	خیلی زیاد
torrid	زیاد گرم
oodles	خیلی زیاد
multiplied	زیاد شدن
multiplies	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
multiplying	زیاد شدن
terror	ترس زیاد
increase	زیاد کردن
increased	زیاد کردن
increases	زیاد کردن
queasy	زیاد دقیق
booster	زیاد کننده
boosters	زیاد کننده
hell bent	زیاد خمیده
hell-bent	زیاد خمیده
on a grand scale <adv.>	به مقدار زیاد
terrors	ترس زیاد
extravagantly	با افراط زیاد
wide apart	زیاد از هم جدا
desperation	نومیدی زیاد
extreme	خیلی زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com