English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
intonate با لحن خاصی تلفظ کردن
Other Matches
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
variables شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
intonate بااهنگ خاصی ادا کردن
enunciated تلفظ کردن
pronounces تلفظ کردن
enunciates تلفظ کردن
enunciating تلفظ کردن
enunciate تلفظ کردن
enounce تلفظ کردن
pronounce تلفظ کردن
emphasises باقوت تلفظ کردن
emphasised باقوت تلفظ کردن
emphasising باقوت تلفظ کردن
accentuating با تکیه تلفظ کردن
tolay street on باتکیه تلفظ کردن
emphasized باقوت تلفظ کردن
lisping شل وسرزبانی تلفظ کردن
aspirating بانفس تلفظ کردن
lisps شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisp شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisped شل وسرزبانی تلفظ کردن
burr غلیظ تلفظ کردن
sibilate مانندحرف " س " تلفظ کردن
enouce تلفظ کردن افهارکردن
emphasize باقوت تلفظ کردن
accentuates با تکیه تلفظ کردن
anglicizing بطرزانگلیسی تلفظ کردن
mispronounced غلط تلفظ کردن
mispronounces غلط تلفظ کردن
anglicizes بطرزانگلیسی تلفظ کردن
mispronouncing غلط تلفظ کردن
anglicised بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising بطرزانگلیسی تلفظ کردن
accentuated با تکیه تلفظ کردن
anglicize بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasizing باقوت تلفظ کردن
anglicized بطرزانگلیسی تلفظ کردن
mispronounce غلط تلفظ کردن
accentuate با تکیه تلفظ کردن
burring غلیظ تلفظ کردن
aspirates بانفس تلفظ کردن
burrs غلیظ تلفظ کردن
burred غلیظ تلفظ کردن
emphasizes باقوت تلفظ کردن
aspirate بانفس تلفظ کردن
orthoepy فن درست تلفظ کردن
vocalize تلفظ کردن تشکیل دادن
velarize حروف را از کام تلفظ کردن
diphthongize تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
aspirates حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
hot dog skiing اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
hotspot فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
demands تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
DPA روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
particularism دلبستگی بمرام خاصی
particularity بستگی بعقاید خاصی
reliance on a document استناد به مدرک خاصی
referring to a document استناد به مدرک خاصی
laymen خارج از حرفه یا فن خاصی
layman خارج از حرفه یا فن خاصی
special administration اداره قسمت خاصی از ترکه
dialects نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stylize به روش یا سبک خاصی دراوردن
dialect نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
mean معنی ومفهوم خاصی داشتن
meaner معنی ومفهوم خاصی داشتن
meanest معنی ومفهوم خاصی داشتن
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
attitudinize حالت خاصی بخود گرفتن
interspecies واقع در بین دستههای خاصی
interspecific واقع در بین دستههای خاصی
laic شخص که علم خاصی را نداند
accented تلفظ
cacoepy تلفظ بد
pronunciations تلفظ
accent تلفظ
accenting تلفظ
pronouncing تلفظ
accents تلفظ
pronunciation تلفظ
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
blinded آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specify جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies جنبه خاصی قائل شدن برای
facies منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blocks اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
selectively آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blinds آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
pronouncing تلفظ دار
lam dacism تلفظ حرف
laissez aller تلفظ به فرانسه
tunes لحن تلفظ
mispronunciations تلفظ غلط
mispronunciations تلفظ نادرست
mispronunciation تلفظ غلط
mispronunciation تلفظ نادرست
tune لحن تلفظ
orthoepist درست تلفظ کن
pronounceable قابل تلفظ
velarization تلفظ کامی
mispronounciation تلفظ نادرست
vocalization تلفظ صوتی
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
doctrinaire کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
dedicated کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
diction تلفظ واضح و روشن
enunciation تلفظ واضح و روشن
anglicization تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
intonations طرز قرائت تلفظ
emphatic باقوت تلفظ شده
zed تلفظ انگلیسی حرف Z
tonemic دارای تلفظ مشابه
aspirations تلفظ حرف H ازحلق
aspiration تلفظ حرف H ازحلق
well-spoken دارای تلفظ خوب
well spoken دارای تلفظ خوب
jaw breaking دشوار برای تلفظ
sigmatismus lateralis تلفظ کناری حرف " س "
intonation طرز قرائت تلفظ
cacology تلفظ یا انشاء غلط
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
orthoepic وابسته به تلفظ درست
sibilation تلفظ بشکل حرف " س "
zee تلفظ امریکایی حرف Z
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
doped قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
dedicated برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
Your pronunciation is good. تلفظ شما خوب است.
lenis دارای تلفظ نرم رقیق
articulation تلفظ شمرده طرز گفتار
sigmatismus adentalis تلفظ روی دندانی حرف " س "
sigmatismus interdentalis تلفظ میان دندانی حرف " س "
case law رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
integral وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
phonetics مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
phonemics علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
jaw breaker سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
phonrtic drill مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
areas بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pacts نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
rough breathing که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
smooth breathing که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
lection اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
fortis دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
slides تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
fricative تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
acupressure روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com