English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
backhanded با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز
Other Matches
iron ical طعنه امیز
biting طعنه امیز
ironic طعنه امیز
sardonic طعنه امیز
sarcastic طعنه امیز
sardonically طعنه امیز
ironical طعنه امیز
nippy طعنه امیز
bitter جگرسوز طعنه امیز
bitterest جگرسوز طعنه امیز
sarcasm سخن طعنه امیز
nippingly بطور زننده یا طعنه امیز
sikt شوخی طعنه امیز کردن
invection سخن حمله امیز طعنه
gibe سخن طعنه امیز گفتن
blasphemous نوشته وگفته کفر امیز
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
antagonistic خصومت امیز رقابت امیز
suasive ترغیب امیز تحریک امیز
gratulant تهنیت امیز تبریک امیز
expostulatory سرزنش امیز تعرض امیز
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
iron ical طعنه زن
sarcasm طعنه
ironist طعنه زن
torpe طعنه
snooker طعنه زن
ironies طعنه
irony طعنه
ironic طعنه زن
giber طعنه زن
jear طعنه
jeered طعنه
railer طعنه زن
scoffs طعنه
scoffing طعنه
scoffed طعنه
scoff طعنه
jearingly به طعنه
jeers طعنه
jearer طعنه زن
jeering طعنه
jeer طعنه
sikt طعنه
innuendo طعنه زدن
taunts طعنه
taunting طعنه
taunted طعنه
taunt طعنه
satirically به طعنه
jeered طعنه زدن
satires طعنه سخریه
rail سرکوفت طعنه
satire طعنه سخریه
needled طعنه زدن
jeering طعنه زدن
needles طعنه زدن
needling طعنه زدن
jeers طعنه زدن
ironically از روی طعنه
gibingly به طعنه و استهزاء
needle طعنه زدن
ironical <adj.> طعنه دار
jear طعنه زدن
ironic <adj.> طعنه دار
wry <adj.> طعنه آمیز
ironical <adj.> طعنه آمیز
ironic <adj.> طعنه آمیز
sarcastic <adj.> طعنه آمیز
jest طعنه گوشه
jeer طعنه زدن
jests طعنه گوشه
wry <adj.> طعنه دار
sarcastic <adj.> طعنه دار
jests کردار طعنه زدن
quip لطیفه طعنه زدن
quipped مزه ریختن طعنه
quipped لطیفه طعنه زدن
jest کردار طعنه زدن
bob سرزنش یا طعنه شوخی
bobbing سرزنش یا طعنه شوخی
quipping مزه ریختن طعنه
bobs سرزنش یا طعنه شوخی
quipping لطیفه طعنه زدن
quips مزه ریختن طعنه
sarcastically بطور طعنه یا کنایه
quips لطیفه طعنه زدن
quip مزه ریختن طعنه
jape طعنه فریب دادن
taunt شماتت کردن طعنه زدن
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
taunted شماتت کردن طعنه زدن
It is very gracious of you . لطف فرمودید ( درمقام طعنه )
piquancy گوشه داری طعنه امیزی
taunting شماتت کردن طعنه زدن
taunts شماتت کردن طعنه زدن
May I trouble you to pass the salt please. ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
inscriptions نوشته
writ نوشته
inscription نوشته
paper work نوشته
epigraph نوشته
letter نوشته
text نوشته
texts نوشته
letters نوشته
papeteries نوشته
scrip نوشته
manuscripts نوشته
manuscript نوشته
depositions نوشته
deposition نوشته
writs نوشته
record نوشته
opus نوشته
opuses نوشته
callout نوشته راهنما
ancient manuscript نوشته قدیمی
pseudograph نوشته جعلی
writings نوشته نوشتجات
cryptogram نوشته رمزی
petroglyph سنگ نوشته
cryptograph نوشته رمزی
petrograph سنگ نوشته
hierogram نوشته قدس
it is written that نوشته اندکه
writing نوشته نوشتجات
written نوشته شده
manuscript دست نوشته
chirograph دست نوشته
handwriting دست نوشته
hand writing دست نوشته
packaged software بسته پیش نوشته
psychogram پیام نوشته روح
graphically بطور نوشته یا منقوش
scrolls نوشته یافهرست طولانی
pornograph نوشته ها و عکسهای رکیک
numeral عدد نوشته شده و..
overwrite نوشته داده در محلی
numerals عدد نوشته شده و..
it is written that نوشته شده است که
scroll نوشته یافهرست طولانی
repetitive letter نوشته شده است
numbers عدد نوشته شده
letter press نوشته وابسته به عکسها
cartouche لوح نوشته مزین
applications معمولا به صورت نوشته
number عدد نوشته شده
opusculum اثریا نوشته بی اهمیت
triglot به سه زبان نوشته شده
application معمولا به صورت نوشته
poison pen نوشته غرض الود
cryptanalysis کشف نوشته رمزی
inscription نقش نوشته خطی
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
inscriptions نقش نوشته خطی
pornography نوشته شهوت انگیز
erotica نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
ad-lib بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing بدون نوشته صحبت کردن
legends نوشته روی سکه ومدال
ad-libs بدون نوشته صحبت کردن
purple patch نوشته اراسته به صنایع بدیعی
epitaphs نوشته روی سنگ قبر
cryptanalyze نوشته رمزی را کشف کردن
legend نوشته روی سکه ومدال
graffiti نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
fill out <idiom> نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
writing چیزی که نوشته شده است
superscription عنوان نوشته روی چیزی
writings چیزی که نوشته شده است
hic jacet نوشته روی سنگ قبر
autographic نوشته شده با دست خودمصنف
numerals اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
jotting چیزیکه با عجله نوشته شده
purple passage نوشته اراسته به صنایع بدیعی
bilingual بدو زبان نوشته شده
epitaph نوشته روی سنگ قبر
slashed zero علامت نوشته یا چاپ شده
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
subscript چیزی که در پایین نامه نوشته شود
postfix کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
absolute address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com