English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
opposition با the گروه اقلیت درمجلس
Other Matches
minority group گروه اقلیت
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
first reading طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
press gallery جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
minority اقلیت
minorities اقلیت
opposition اقلیت
minor party حزب اقلیت
minor vote رای اقلیت
ghettoization تبدیل بمحله اقلیت ها یا فقراکردن
minority attack حمله اقلیت پیادهای شطرنج
ghettoize تبدیل کردن به محله اقلیت هاو فقرا
f.drss جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
nobleman شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
ghettoes محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghetto محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
thronged گروه
thronging گروه
trooping گروه
trooped گروه
throngs گروه
gang گروه
gangs گروه
batches گروه
throng گروه
platoon گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
platoons گروه
flocks گروه
troop گروه
frying گروه
fry گروه
groups گروه
fries گروه
batch گروه
g , series گروه ژ
hosts گروه
teams گروه
covey گروه
assembly گروه
folk گروه
folks گروه
mass گروه
masses گروه
team گروه
massing گروه
shoal گروه
parcel گروه
parcels گروه
hosting گروه
hosted گروه
host گروه
cluster bombs گروه
cluster bomb گروه
cluster گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
cliques گروه
clusters گروه
crowds گروه
corps گروه
squads گروه
congregation گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
squad گروه
t group گروه T
crowd گروه
company گروه
multitude گروه
concourses گروه
many گروه
schools گروه
school گروه
attack group گروه تک
shoals گروه
congregations گروه
lot گروه
bevy گروه
concourse گروه
companies گروه
swarms گروه
multitudes گروه
group گروه
herds گروه
bunching گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
herding گروه
herded گروه
herd گروه
cohort گروه
cohorts گروه
special interest group گروه
party گروه
ring گروه
swarmed گروه
swarm گروه
device cluster گروه دستگاه
acidic group گروه اسید
end group گروه انتهایی
experimental group گروه ازمایشی
acidic group گروه اسیدی
advance party گروه پیشرو
subgroups خرده گروه
devitry گروه دیوان
subgroups زیر گروه
encounter group گروه رویارویی
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
functional group گروه عاملی
duty hands گروه نگهبانان
diad گروه دو عضوی
formal group گروه رسمی
acid group گروه اسیدی
diaconate گروه شماسان
dyad گروه دو عضوی
disk pack گروه بسته
advance point گروه نوک
contact party گروه تماس
boatswain's party گروه ملوان
bridged group گروه پل شده
closed group گروه بسته
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
cable party گروه لنگر
camp color party گروه پرچم
captain of the forecastle سر گروه لنگر
carbonyl group گروه کربونیل
center گروه مرکزی
chevroner فرمانده گروه
commutative group گروه جابجاپذیر
class of suplies گروه کالاها
coacting group گروه همکار
command group گروه فرماندهی
bit stream گروه بیتی
biotype زیست گروه
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک به ساحل
battle group گروه نبرد
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
sociometric technique فن گروه سنجی
user group گروه کاربران
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
flying squads گروه ضربت
trigon گروه سه صورتی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
sociometry گروه سنجی
spear head گروه جلودار
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com