Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (42 milliseconds)
English
Persian
jest
ببازی گرفتن شوخی کردن
jests
ببازی گرفتن شوخی کردن
Other Matches
to take something as a joke
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
to play away
ببازی گذرانیدن درقمارباختن
A clumsy practical joke.
آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
dallied
وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dally
وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallies
وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallying
وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
It is no joke .
این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
joke
شوخی کردن
monkey business
<idiom>
شوخی کردن
josh
شوخی کردن
to crack a joke
شوخی کردن
razz
شوخی کردن
lark
شوخی کردن
to break a jest
شوخی کردن
joked
شوخی کردن
joking
شوخی کردن
larks
شوخی کردن
tricking
شوخی کردن
to cut a joke
شوخی کردن
tricked
شوخی کردن
trick
شوخی کردن
cut a joke
شوخی کردن
jokes
شوخی کردن
to kid
شوخی کردن
gayety
بشاشت شوخی کردن
fun
مطبوع شوخی کردن
to play a joke on any one
با کسی شوخی کردن
pranks
شوخی زننده تزئین کردن
to do something wrong
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
to be up to something
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
sikt
شوخی طعنه امیز کردن
prank
شوخی زننده تزئین کردن
to play a trick on any one
زدن باکسی شوخی کردن
to laugh off
با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
to get
[be]
up to mischief
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
indulged
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulging
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges
زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge
زیاده روی کردن شوخی کردن
It wI'll boomerang.
کاری را بر حسب شوخی وتفریح کردن
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
Have a jock with somebody .
شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
inflame
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflaming
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
seizes
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seized
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seize
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
lightsomeness
شوخی
humours
شوخی
humoured
شوخی
bon mot
شوخی
humour
شوخی
humouring
شوخی
pranks
شوخی
in a sober earnest
بی شوخی
in play
به شوخی
jink
شوخی
jocosity
شوخی
jestingly
به شوخی
lark
شوخی
jocundly
با شوخی
humorousness
شوخی
larks
شوخی
humors
شوخی
jokes
شوخی
prank
شوخی
frolicsomeness
شوخی
raillery
شوخی
joked
شوخی
facetiousness
شوخی
fun
شوخی
game
شوخی
facetiae
شوخی
drollery
شوخی
good humouredly
به شوخی
joking
شوخی
funny bone
شوخی
funny bones
شوخی
joke
شوخی
persiflage
شوخی
sportiveŠetc
شوخی کن
humored
شوخی
jests
شوخی
jest
شوخی
gamesomeness
شوخی
humoring
شوخی
waggery
شوخی
funniment
شوخی
for fun
به شوخی
obtains
فراهم کردن گرفتن
hunt down
دنبال کردن و گرفتن
surrendered
پس گرفتن و تبدیل کردن
embraced
در بر گرفتن بغل کردن
obtained
گرفتن یا دریافت کردن
obtained
فراهم کردن گرفتن
obtain
گرفتن یا دریافت کردن
embrace
در بر گرفتن بغل کردن
obtain
فراهم کردن گرفتن
surrenders
پس گرفتن و تبدیل کردن
abalienate
منتقل کردن پس گرفتن
embracing
در بر گرفتن بغل کردن
surrender
پس گرفتن و تبدیل کردن
strike root
ریشه کردن گرفتن
obtains
گرفتن یا دریافت کردن
engage
گرفتن استخدام کردن
to fill up
گرفتن تکمیل کردن
fog
تیره کردن مه گرفتن
fogs
تیره کردن مه گرفتن
circles
گرفتن احاطه کردن
circling
گرفتن احاطه کردن
engages
گرفتن استخدام کردن
holds
جا گرفتن تصرف کردن
to smell out
گرفتن وپیدا کردن
hold
جا گرفتن تصرف کردن
educe
گرفتن استخراج کردن
embraces
در بر گرفتن بغل کردن
circle
گرفتن احاطه کردن
bevel
پخ کردن لبه گرفتن
circled
گرفتن احاطه کردن
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
his joke fell f.
شوخی اونگرفت
hand play
شوخی بادست
friskiness
فرحناکی شوخی
jocularly
از روی شوخی
humor
شوخی خوشمزگی
gagman
شوخی کننده
prank
شوخی خرکی
floppy ear
خرگوش
[به شوخی]
Joking aside.
<idiom>
شوخی به کنار.
Joking apart.
<idiom>
شوخی به کنار.
sportiveŠetc
شوخی امیز
prankful
شوخی امیز
facetiously
ازروی شوخی
Joking apart, ...
<idiom>
جدای از شوخی، ...
jokingly
شوخی کنان
lop ear
خرگوش
[به شوخی]
randan
مستی شوخی
A flat joke .
شوخی بی نمک
pranks
شوخی خرکی
indispensables
بزبان شوخی
jink
لطفه شوخی
humoursome
شوخی امیز
spree
شوخی سرخوشی
sprees
شوخی سرخوشی
sports
بازی شوخی
sported
بازی شوخی
practical jokes
شوخی عملی
practical jokes
شوخی یدی
sport
بازی شوخی
all joking aside
شوخی بکنار
jocular
شوخی امیز
humorous
شوخی امیز
jesting a
شوخی بکنار
inexpressibles
بزبان شوخی
jocoserious
شوخی و جدی
tease
شوخی با آزار
rag
[British E]
شوخی با آزار
practical joke
شوخی یدی
horseplay
شوخی خرکی
practical joke
شوخی عملی
gather
نتیجه گرفتن استباط کردن
pass
سبقت گرفتن از خطور کردن
fined
جریمه گرفتن از صاف کردن
resigns
کناره گرفتن تفویض کردن
finest
جریمه گرفتن از صاف کردن
embed
دور گرفتن جاسازی کردن
wails
ناله کردن ماتم گرفتن
wailing
ناله کردن ماتم گرفتن
fine
جریمه گرفتن از صاف کردن
holds
دریافت کردن گرفتن توقف
occupying
مشغول کردن به کار گرفتن
frame
چارچوب گرفتن طرح کردن
passed
سبقت گرفتن از خطور کردن
secure
تصرف کردن گرفتن هدف
secures
تصرف کردن گرفتن هدف
hold
دریافت کردن گرفتن توقف
mourned
ماتم گرفتن گریه کردن
mourns
ماتم گرفتن گریه کردن
occupies
مشغول کردن به کار گرفتن
mourn
ماتم گرفتن گریه کردن
gathered
نتیجه گرفتن استباط کردن
overlie
قرار گرفتن خفه کردن
occupy
مشغول کردن به کار گرفتن
passes
سبقت گرفتن از خطور کردن
wailed
ناله کردن ماتم گرفتن
to split the difference
میانه را گرفتن مصالحه کردن
borrowed
وام گرفتن اقتباس کردن
run down
<idiom>
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
to set a
اندازه گرفتن باطل کردن
concludes
نتیجه گرفتن استنتاج کردن
hug
بغل کردن محکم گرفتن
borrow
وام گرفتن اقتباس کردن
stack up
جمع کردن اندازه گرفتن
bathed
ابتنی کردن حمام گرفتن
follow through
گرفتن زه پس از رها کردن تیر
to run over
مرور کردن زیر گرفتن
to release for a ransom
با گرفتن فدیه ازاد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com